۱۳۸۷ دی ۲۵, چهارشنبه

چند باره نوشت

گفت : تا اوایل هفته آینده این جنگ به نفع مقاومت به پایان می رسد ।
چشمهایم را بستم و به حرفش آمین گفتم । (ان شالله )
به استجابت دعای خسته دلان و حرف های تو ایمان دارم .
***
تصاویر بمب های فسفری را می بینید ؟ از بمبهایی که در ظاهر هیچ عارضه ای را رو نمی کند خبر دارید ؟ حس می کنم دارم خفه میشم॥ دیگه نمی تونم। خدایا رحمی !
***
من نگرانم ! نگرانتم سردار ! چه دعائی بخوانم برایت !؟!! امروز سردار دیگری گفت : این چند وقته خیلی بی تابی شهید کاظمی را می کنی ! بوی شهادت گرفته ای... ضربان قلبم کند شد با ترس گفتم : کجایند الان ؟ گفت : *** دیگر ضربانی را حس نمی کردم... طاقت بیاور سردارم! این جدائی را طاقت بیاور... ما نه تاب جدائی تو را داریم نه لیاقت شهادت ! دلت برای ما نمی سوزد ؟ رحم دلت کجا رفته ؟ تو به اومی رسی. از آن قافله ای .. ما به کجا رویم ؟در قنوت هایم چه بخوانم برایت سردار ؟
***
فشار درس ها کم از شکنجه اس ؟؟؟!!!!!خدائی؟ نه بینی و بین اللهی؟... فک کن ! در 36 ساعت 11 واحد امتحان دارم.... 3 روز پشت سر هم و در یک روز 2 امتحان ان هم به فاصله 1 ساعت از هم
می شود نخوابید اصلا اما نمی شود بدون هیچ فعالیتی از کنار مسئله غزه رد شد . حتی در اوج امتحانات

۲ نظر:

Zahra گفت...

salam khanomi besyar asisammmmmmmmmmmmmmmmmmmmmmmmm
salehe joonam hame chiz ro be rah mishee..mesle hamishe sabr azizakam..to ke talash ham mikoni..del ghavi dar..enghade delam mikhast ounja boodam..ye alame baghal booss..

Samaa گفت...

REPLY TO ZAHRA:
سلااام. گلم! ان شالله. خدا از دلت بشنوه.چشم.منم :( کاش بودی :((

بمب گوگلی غزه