@ تنها : خفتگان را بیدار کردن آسان است تنها جان!آنانی که خود را به خواب زده اند با طلوع نیز بیدار نمی شوند... خدا کند اگر از خفتگانیم از دسته نخست باشیم نه ثانی! واگر بیدار شدیم..فرصت قضایمان بدهند واگر فرصت قضا دادند سلام آخرمان را نیز بدهیم ! اگرچه کاش همین جا بیدارمان کنند اگر خوابیم!
@ امیر حسین ایرجی : سلام.قابلی نداشت.لینک دانلود هست!نه خب راست حسینی اش در این حد نمی دونستم!ولی این آهنگ وبلاگ را که قرار دادم دوست دارم ... نوه علامه جعفری خواندند !
(عمومی)جان جانانم کجایی عرصه بر ایمان من تنگ آمده ای روح ایمانم کجایی درهجوم شام باطلهای پنهان ماه تابانم کجایی جویبار اشک و عمرم سوی دریاهای محنت سرگرفته در فرو رفتن به بحر غم تمنای دو دستانم کجایی ابرهای تیره ی دوران نشانی از عزای غیبت تو شکوه دارم زین مصیبت آفتاب گشته پنهانم کجایی با خزان هرگنه رفتم به جنگ غنچه ی سبز دعایت جنگ را من بردم اما هم ز برد و هم نبرد خود پشیمانم کجایی خار جا کرده به دل پای فرو رفته به گل افتاده بر ره جذبه ی عشق تو تنها علت تثبیت پیمانم کجایی(ادامه دارد)
(ادامه)لشگر شیطانیان بسته کمر در این نبرد نابرابر بر شکارم من ندارم مامنی جز تو زشر بی حیادزدان نگهبانم کجایی قطره قطره شمع چشمم در فراق روی ماهت آب گشته خیره در صحرای تاریکم هراسان سوی چشمانم کجایی زلزله های هوس همچون بلاهای زمانه شهرمان دربرگرفته چشم برره برفراز تل آوار دیار ملک ویرانم کجایی نه تو هستی سایه ی سنگین خاک جهل بر مهرت فتاده کی به پایان میرسد برما کسوف خوبرویان سهم دورانم کجایی چشمهای هر یتیم و اشکهای مادران نازنین ازدست داده تیغ عدلت را فراخوانند تنها منتقم بر خون یارانم کجایی(ادامه دارد)
(ادامه)کربلایی سامرایی مشهدی یا در منایی من نمیدانم کجایی لیک دانم هرکجایی یاد سختیهای مایی راحت جانم کجایی پیش نابینای شهری یا یتیمان را نوازشگر نمی دانم کجایی لیک تا جان در بدن دارم به لب ذکرم بود ای شاه خوبانم کجایی ترسم آیی و نباشم کاش من خاک ره کوی تو باشم کاش وقت جان سپردن من به پایت سر گذارم جان جانانم کجایی *السلام علیک یا حجه الله و دلیل ارادته *حیف از تو که گل باشی و من خار تو باشم بگذار که از دور گرفتار تو باشم *اًلا عنایت تو رمز استقامت من.......
توشه راه ؛رسیدن به سر منزل ؛ چهل گام رسیدن به "او" با رهنمود های رهبری : چهل نکته از گزیده سخنان رهبر فرزانه انقلاب برای خود سازی جوانان از تاریخ 2 بهمن 87 به طور مستمر در این بلاگ خواهید خواند . **** چهل گام ****
نمونه :
_-_-_-_-گام اول-_-_-_-_ اولین و مهم ترین قدم خود سازی , این است که انسان , به خود و به اخلاق و رفتار خود با نظر انتقادی نگاه کند ؛عیوب خود را با روشنی و دقت ببیند و سعی در بر طرف کردن آنها داشته باشد . این ؛ از عهده خود ما بر می آید و تکلیفی بر دوش ماست (خطبه های نماز عید فطر 25/9/80)
***یاری برسانید*** می خواهم جملات سید حسن نصرالله و دیدگاهش در برابر "مرگ" و "شهادت" ؛ "خدا " و "ولایت" را در بلاگ قرار بدهم.نمی توانم گزینه های خوب انتخاب کنم :( که مستمر باشد و مربوط . این سخنان دیدگاه های اعتقادی وبه دور از جریانات سیاسی یا وقایع حماسی خاصی است
نمونه:
زندگی ما در این دنیا، «عمر» ماست که از طرف خدا عطا شده و مرگ نیز در اختیار خداست و هیچکس قدرت تاثیر گذاشتن بر مرگ خود را ندارد. خداوند عز و جل میفرماید: «اینما تکونوا یدرککم الموت ولو کنتم فی بروج مشیدة» یا «کل نفس ذائقة الموت». پیامبران، اولیا، فرشتگان و انسانها هیچ راه گریزی از مرگ ندارند: «کل من علیها فان. ویبقی وجه ربک ذوالجلال والاکرام». خداوند این دنیا را محل کار و فعالیت و بلای انسان قرار داده و آخرت را محل جزا و پاداش ابدی و جاودان خوانده است. تفاوت اساسی این دنیا با جهان دیگر در این است که ما در این دنیا فرصت فعالیت و تصحیح اشتباهات خود، دیگران و جامعه را داریم. در این دنیا فرصت تصحیح تمامی اشتباهاتی که انسان مرتکب میشود، وجود دارد، ولی در آخرت هیچ فرصتی برای تصحیح اشتباه نیست. آخرت محل حساب و کتاب است. اینجاست که باید ارزش عمری که پشت سر میگذاریم را بدانیم. (بهمن ماه 86)
یک ملت(کلام شهید آیت الله دکتر بهشتی (قدس سره شریف) :
خدایا رحمتی کن که ایمان برایم نان و نام نیاورد و قوتی بخش تا نانم را و حتی نامم را در خطر ایمانم افکنم تا از آنهایی باشم که پول دنیا می گیرند و برای دین کار می کند نه از آنهایی که پول دین می گیرند و برای دنیا کار می کنند
پس لرزه های دل :
***********وقوع************ آقای مصیبت یک ملت ! این بار کور خوانده ای! این بار باید با مصیبت از این مصیبت رها شوی
۱۳ نظر:
یادمان باشد
اگر با آمدن آفتاب از خواب بیدار شویم
نمازمان قضاست
@ تنها :
سلام
کاش حتی آن موقع فرصت ادای قضا داشته باشیم !
نماز ادا کجا و قضا کجا !! .... ولی باز هم ای کاش فرصت قضا باشد !!!
@ تنها :
خفتگان را بیدار کردن آسان است تنها جان!آنانی که خود را به خواب زده اند با طلوع نیز بیدار نمی شوند...
خدا کند اگر از خفتگانیم از دسته نخست باشیم نه ثانی!
واگر بیدار شدیم..فرصت قضایمان بدهند
واگر فرصت قضا دادند سلام آخرمان را نیز بدهیم !
اگرچه کاش همین جا بیدارمان کنند اگر خوابیم!
می دونی که آهنگهایی که برای وبلاگت انتخاب می کنی معرکه هستند؟!
بی شک
فردا درچشم های تو آبی ست
درچشم های تو
که با لهجه ی خون لبخند می زنی
اینک!
افق پیراهن تو
ودریا لحظه ای از دست هایت ...
@ امیر حسین ایرجی :
سلام.قابلی نداشت.لینک دانلود هست!نه خب راست حسینی اش در این حد نمی دونستم!ولی این آهنگ وبلاگ را که قرار دادم دوست دارم ... نوه علامه جعفری خواندند !
@پرنیان :
سلام
شعر برای خودت است ؟
زیباست
با لهجه خون لبخند زدن
تعبیر زیبایی واقعا!ایول
ممنون از شعر
سلام
حرف زیاد هست و جواب بسیار!اما وقتی باندازه سلام هم بی جواب باشم چه فرقی دارد!؟
یا حق
(عمومی)جان جانانم کجایی
عرصه بر ایمان من تنگ آمده ای روح ایمانم کجایی
درهجوم شام باطلهای پنهان ماه تابانم کجایی
جویبار اشک و عمرم سوی دریاهای محنت سرگرفته
در فرو رفتن به بحر غم تمنای دو دستانم کجایی
ابرهای تیره ی دوران نشانی از عزای غیبت تو
شکوه دارم زین مصیبت آفتاب گشته پنهانم کجایی
با خزان هرگنه رفتم به جنگ غنچه ی سبز دعایت
جنگ را من بردم اما هم ز برد و هم نبرد خود پشیمانم کجایی
خار جا کرده به دل پای فرو رفته به گل افتاده بر ره
جذبه ی عشق تو تنها علت تثبیت پیمانم کجایی(ادامه دارد)
(ادامه)لشگر شیطانیان بسته کمر در این نبرد نابرابر بر شکارم
من ندارم مامنی جز تو زشر بی حیادزدان نگهبانم کجایی
قطره قطره شمع چشمم در فراق روی ماهت آب گشته
خیره در صحرای تاریکم هراسان سوی چشمانم کجایی
زلزله های هوس همچون بلاهای زمانه شهرمان دربرگرفته
چشم برره برفراز تل آوار دیار ملک ویرانم کجایی
نه تو هستی سایه ی سنگین خاک جهل بر مهرت فتاده
کی به پایان میرسد برما کسوف خوبرویان سهم دورانم کجایی
چشمهای هر یتیم و اشکهای مادران نازنین ازدست داده
تیغ عدلت را فراخوانند تنها منتقم بر خون یارانم کجایی(ادامه دارد)
سلام
و خدا لبخند زد و دختر را آفرید ...
روزت مبارک عزیزم ....
کجایی ؟ ... امیدوارم درس خوندن مانع سر زدنت شده باشه .... سلامت باشی و در آرامش ...
(ادامه)کربلایی سامرایی مشهدی یا در منایی من نمیدانم کجایی
لیک دانم هرکجایی یاد سختیهای مایی راحت جانم کجایی
پیش نابینای شهری یا یتیمان را نوازشگر نمی دانم کجایی
لیک تا جان در بدن دارم به لب ذکرم بود ای شاه خوبانم کجایی
ترسم آیی و نباشم کاش من خاک ره کوی تو باشم
کاش وقت جان سپردن من به پایت سر گذارم جان جانانم کجایی
*السلام علیک یا حجه الله و دلیل ارادته
*حیف از تو که گل باشی و من خار تو باشم
بگذار که از دور گرفتار تو باشم
*اًلا عنایت تو رمز استقامت من.......
ارسال یک نظر