۱۳۸۸ شهریور ۲۵, چهارشنبه

راه قدس از هرجا که بگذرد!



خواستم برای
روز قدس
بنویسم !
بگویم :
به تمامی سالهای عمرم !
چه آن زمان که بر دوش پدر
خستگی راه رفتنی طولانی و تند و در همهمه جمعیت
به
شیرینی ای کودکانه
تبدیل میشد
و چه آن زمان
که با دستی شکسته
ولی قدمهایی مطمئن
و شاد
به یک روز به یاد ماندنی
در ذهنم نقش می بست .
برای منی که هیچ گاه برای ظلم سکوت نکرده ام ! و برای قیام و فریاد به دنبال برگزاری یک "روز"نبوده ام!
بیست سال تمام
بیست سال تمام
به عدد همه رمضانهای عمرم !به یاد دارم!
همه این بیست سال دوشادوش مردان و زنانی قدم در راه گذاشتم که حتی آن زمان که صدام فرمان تهدید آمیز بمباران نماز جمعه روز قدس را ؛در اوج جنگ و خونریزی صادر کرد؛ لحظه ای در این راه شک نورزیدند! و به آرمان انقلابشان پایبند ماندند که
نگذارند ظالم یک دم آسوده بیارمد
وقتی مظلومی مسلم
ناله بر آسمان دارد !
حتی اگر تنها مددشان راه رفتن بر کف خیابانهایی با مشتهایی گره کرده و صدایی رسا برای اعلام خشم و نفرت خود
از ظلم ظالمان
- چه اسرائیل غاصب؛چه آمریکای جنایتکار ؛چه طالبان خونخوار و چه مسلمان در لباس دین و تشرع و حکومت -
بر هر مسلمی
- چه فلسطینی سنی ؛ چه لبنانی شیعی و در واقع چه هر انسان آزاده ای -
در هر جایی
- خواه فلسطین؛خواه لبنان؛خواه افغانستان؛خواه عراق؛خواه ایران -
و به هر نحوی
- چه بمباران هوایی ؛حمله دریایی و زمینی ؛محاصره غذایی؛تهدید دول اسلامی ؛شرکت های حامی اسرائیل و تامین کننده مالی آنها ؛اسارت در ابو غریب ؛ گوانتانامو؛کهریزک؛اوین ؛شکنجه و ارعاب و...-
در هر لباسی
- مسلمان ؛ مسیحی ؛ یهودی ... حاکم شرع ، رئیس جمهور یک کشور ؛ سران عرب ؛دولتمردان اروپایی و.... -
باشد.
اما دیدم آنچه دلم می خواد بگویم نیست ؛ و البته بحث داغ روز قدس در این روزها خود مقوله ای است که بر همه واضح و مبرهن است !
این هیاهو های ناشی از تلاطم های جریانات سیاسی که البته ناشی از بطن مردم و احساسات و تصمیمات مردمی است که بعضا رنگ و بویی چنین گرفته که به یکدیگر تلقین کنند و یا بگویند :" نه غزه...نه لبنان" یا ...را به هیچ وجه نمی پسندم.برائت هم می جویم. {و اگر قابل باشم هشداری دوستانه می دهم به دلسوزان} در مقابل باید گفت :" درود بر شهیدان .... چه غزه ؛ چه لبنان ؛ چه ایران " نباید موج جریانات مردمی سیاسی که به راه می افتد بی توجه به اصالت راه باشد که خودش یک نوع ضربه است و اصالت روز قدس همان جان کلام امام (س)است ! این روز برای احیای اسلام است ؛ برای فریاد رسی هر مسلمانی در هر نقطه ای از این جهان زیر دست هر ظالمی !روز حیات اسلام است !اسلامی که گاه بازیچه دست شیوخ است و حکام و متشرعان و به مسلخ تحریف و تخریب برده می شود و گاه اماج حملات کافرانی که در صدد جویدن پایه های آنند به خیال خام خود !
روز مبارزه با مستکبرین است ! روز قدس اختصاص به مسئله قدس ندارد !(ر.ک به صحیفه امام و بیانیه های امام در آن سالها) نماد است ... برای زنده نگه داشتن یاد اسلام و آرمان خواهی مبارزان و مجاهدان و نشان دادن اتحاد ملل اسلامی برای مبارزه با هر چه مستکبر ظالم است !
یک نقلی بزنم به کلام مادرم که به عنوان نصیحت می گفتند : "ظلم و بدی همیشه یک چهره داره ؛ این خوبیه که نوع مختلف داره!گونه داره...شکل داره !" این جا هم همین است موضوع! ظلم ؛ظلم است!ازجانب هر ظالمی که باشد ،بر سر هر مظلومی که فرود آید ! یک جلوه و چهره دارد ! راهی که ظالمان می روند یک راه است ؛تکرار مکررات است که هر کدامشان به گمان ابتکار و نواوری هر دم به لباسی دیگر در می آیند. اما عاقبت همه آنها یکی است و آن نابودی است که در وعده های خداوندی خللی وارد نخواهد امد که :
ان الباطل کان زهوقا !
و البته در میان این روز های تلاش مذبوحانه عده است که در پوسته فهم خود بلولند و بیرون نیایند و چون موش کوری که از ترس نور در تاریکی به سر می برد منکر آفتاب شوند و مفاهیم روز قدس را در انحصار کلام بکشانند که : ما فقط به مسئله قدس می پردازیم ! ورود هرگونه مسئله دیگر ممنوع ! و گاه به تشر, فراری به جلو داشته باشند و سناریو یی کامل کنند و ...(دانم که تو می دانی ؛پس زیاده عرضی نیست ) به تحریف کلام و اندیشه امام(س) بروند و جان مطلب را به گنجایش عقلی خود مطرح کنند و...(باز دانم که تو می دانی ) این کار ها ناشی از ترس درونی شان است !اینکه می گویم ظلم و ظالم جان مایه شان یکی است و هر دم به لباس دگر آیند این جاست که از مامون عباسی(لعنة الله علیه) برای برگزاری نماز عید فطر و ترس طبقه حاکم برای ورود مسائل(!!!؟) دیگر به این نماز و تبلیغ آنکه نماز عید فطر؛صرفا نماز عید فطر است و نه هیچ جلوه سیاسی یا حرکت اجتماعی و...(تاریخ را بخوانید؛مخصوصا جملات افرادی نظیر فضل ابن سهل(لعنة الله علیه)که او چگونه سخن می گفت و جریانات دوران امام رضا (ع) و ترس حاکمیت برای برگزاری هر نوع تجمع مردمی در باب دین که بویی از حضور امام(ع) دهد و بعد سوار ماشین زمان و تاریخ شوید و به امروز بیائید که روحتان شاد می شود از فرط یکسان بودن جلوه ظلم و ظالم و بیهوده تلاش عده ای برای به مسلخ نابودی بردن مفاهیم اسلامی - انقلابی که در هویت سه نسل جا خوش کرده است و ریشه ای دیرینه دارد ...)و ممانعت برگزاری نماز به امامت امام رضا (ع) و یا یاران نزدیک او و بلکه برعکس تلاش برای موافقت امام (ع) برای امامت یاران او و یا خود او در آخرین دقایق و لحظات و...بگیرید تا به تاریخ شیعه در سال یک هزار و چهارصد و چهل و اندی برسید .
باز گلی به گوشه جمال مامون عباسی(زید عذابه) که اگر راه می رفت پر بیراه نبوده به زعم ناتوان خودش که نماز عید فطر باز بهتر است و قابل درک تر و ملموس تر برای عده ای عقل به زبان دیگران واداده تا یک حرکت نمادین روز قدس که اتم کلام یک حرکت سیاسی - عقیدتی برای اسلام است علیه استکبار و ظلم !
که هر دم ازاین باغ بری می رسد ؛تازه تر از تازه تری می رسد !
...
و اما بعد
راه قدس چه از کربلاء بگذرد؛چه از لبنان؛چه از اوین و کهریزک و تهران ...و چه اصلا اعلام رسمی شود که " تمامی مسیر ها به مقصد مشترک مسدود می باشد "و چه هر مسئله دیگر- انحرافی ؛غیر انحرافی و چه و چه و چه - همچنان ایستاده ام ! و اماده رفتن به بیست و یکمین راهپیمایی روز قدس عمرم(اگر عمری باشد ) هستم(انشاءلله)



۱۲ نظر:

میم ت گفت...

سلام سما جان عیدت مبارک
دو تا نکته راجع به نوشتت......
خودت تو تظاهرات دیدی که این شعار (نه غزه ...)چقدر زیاد داده شد... حتی شعار جمهوری ایرانی هم همین طور
من تو وبلاگ سمیه توحیدلو هم نوشتم این نشان از یه شکاف جدی بین نخبه ها و غالب بدنه ی اجتماعی جنبشه... شکافی که ظرفیت از هم پاشوندن جنبش رو هم داره.... نباید به واسطه ی دهن کجی به آقایون مبانی اصیل خودمون رو هم زیر پا بذاریم ... من وقتی به غالب تیپهای فکری فرهنگی که تو تظاهراتها شرکت می کنند نگاه می کنم می بینم هیچ کدومشون نه با کمک به مسلمانان غزه مشکلی دارند نه با جمهوری اسلامی با تفسیری که هویت ملی در آن خدشه دار نشود.... لذا از این حیث معتقدم که دهن کجی مهمترین علت چنین برخوردیست و اگر ما خلافیت به خرج بدیم می تونیم این شکاف رو پر کنیم راجع این موضوع بیشتر قلم بزن
..... اما در مورد چهره ی واحد باطل و متکثر حق باهات موافق نیستم....
باطل عریان یه چهره داره ولی باطل پنهان هزار چهره.....

Samaa گفت...

خطاب به همه دوستان :
اول از همگی عیدتان مبارک(حالا در پست هم تبریک میگم)
و اما بعد...نمی دانم چرا؟ولی دوستان سوالات یا نظراتی داشتند که اگر به خواست من بود عمومیش می کردم تا همه این نظرات را ببینند و من هم بتوانم عمومی جواب بدهم.ولی خب گفته بودند خصوصیه.من هم احترام می گذارم و جواب می دهم ولی خیلی دوست دارم بدانم چرا این پست باعث شده بیست و شش نظر خصوصی پیرامون پست گفته شود در حالیکه به نظر من از این بیست و شش نظر خصوصی اگر به انتخاب من بود لااقل چهارده.پانزده نظر است که ارزش عمومی شدن دارد و دوست دارم سوالات و نظرات عمومی مطرح شود.لااقل بگید چرا آن دسته از دوستان دوست دارند سوالاتی که رواست پیرامون لبنان و غزه و فلسطین و ایران و این روزها خصوصی مطرح شود.
ممنون
التماس دعای فراوان

Samaa گفت...

@ میم.ت :
سلام.
عید شمام مبارک.انشاءلله برکات این روز نصیبتون بشه.
بله شاهد بودم.حتی من شروع کردم به شعار :
هم غزه ، هم لبنان
جانم قدای ایران
عده ای گفتند و خوب گفتند ولی باز برگشت.این لج بازی را قبول دارم و دقیقا همین حرف شماست.مردم نباید به این سمت بروند که اگر اینها روایت اسلام و انقلابند پس حس بد بیابند یا موضوعاتی این چنین.اتفاقا من یه یکی از اینها که شعار "نه "میداد گفتم اونجام ظلم بوده و ظالم اونام کشته دادند و... گفت(با دل سوختگی هم گفت) می دونم.قبول دارم.ولی اینا برای خودشون و منافع خودشون به اونا میگن مظلوم اگه پاش بیفته حساب اونارو هم میرسند.من همونجا گفتم برای همینم میگم شعار "هم"بدهید چون این در واقع ما و ملت ماست که پشت اینهاست نه حکومتی که خودش بر فرزندان خودش رحم نمی کند.اون هم قبول کرد.بله ..حرف شماست جو غالب هم چنین بود.حتی یکی بود می گفت من یک ماه روزه نذر سلامتی سید حسن نصرالله کردم تو جنگ سی و سه روزه یا اون یکی می گفت طلاشو فروخته برای کمک به غزه. یا..اینا مردمن.همین مردمی که پاش بیفته و حس کنند مظلومی دیگر در جهان صدایش به آسمان است استشهادی می شوند و از مال و جان مایه می گذارند.بعضی به غلط در ذهنشان است که هر چیز که این حکومت بگوید آری.می گوئیم نه.خب ای ذهنیت از اثرات ناراحتی های این حوادث است.البته نباید نقش رسانه های بیگانه را هم شوخی گرفت.ملت باید یادشان باشد که اگر پایش بیفته همین آمریکا و انگلیس موشک بر سرمان فرود می اورند و از آن کثیف تر ممکن است در همین دیدار نزدیک آینده ایران چه امتیاز هایی که به آمریکا ندهد و او از سر روباه صفتی دست دوستی دراز کند و در این موقعیت بحران آفرین جهانی که این دولت دست و پا کرده برای ملتش چاره نیابد جز پذیرفتن و...
قبول ندارم از پاشیدگی جنبش را.چون عمق جنبش با انقلاب و اسلام است البته باید و باید برای هر راهی و هر حرکتی تفکر عمیق همراه باشد و نخبگان ما مسئولند.
البته یک سوال:
اینکه گفتید شکاف بین نخبه ها و.. میشه بپرسم کدام نخبه ؟تمامی و اکثر غالب نخبکان این ملت در زندان به سر می برند و آنچه که مانده اند یا پسرانشان در بندند یا اقوامشان یا در شرف رفتن به کنج زندانند.کدام نخبه می تواند و راهی دارد که با مردم صحبت کند؟از چه طریق؟به کدامین رسانه؟به کدامین کلام سه نقطه دار نشده؟همین است که اینها می خواهند ...تضعیف عقبه ...و البته اینان به گمان خود فکر باطل داشتند که اگر سر سران را بزنند،آبرویشان بریزند و... خفه می شوند ما بقی یا منفعل می شوند چرا که اینان گردانندگان اصلی اند و کذا و کذا...غافل از آنکه تماما این مردمند که تصمیم می گیرند بی هیچ رهبری ای و پشتوانه حرکنی ای ..البته نباید از خطر نفوذ افکار بیگانه و اختلال رسانه های غربی غافل بود که باید و الحق باید در این زمینه هشیار بود و البته رسالت من و شما نیز هست.
(ادامه دارد)

Samaa گفت...

(ادامه):
در مورد جمهوری ایرانی...در چند جانب باید نگریست.اول آنکه من به شخصه به اسلام آقایان که در آن شکنجه ،دستگیری های متعدد و زنجیره ای غیر قاتونی و از آن فضاحت بدتر آزاد شدن های فله ای بر اثر دستگیری های فله ای تر ، اعتراف تحت تجرید و تهدید و بی اطلاعی محض و صرفا اطلاع از آنچه که آقایان می گویند و نشان دادن روزنامه ها اخبار دروغین؛هتک حرمت زنان و دختران و مردان پسران ؛دروغ و دغا و ریا و... تجاوز و لواط ، ضرب و شتم و هزار گناه دیگر..... کافرم و اگر این معنای اسلام است که نیست، بهتر است بنای اسلام را در کشور دوباره نهاد.
و جانب بعدی همان لجبازی و... است
جانب بعدی نفوذ خطر ناک بیگانگان در اطلاع رسانی است و به مثابه "سوی چاره امد ز بیچارگی"عمل کردن است برای استفاده و اطلاع از اخیار که روزنامه را می گیرند دستوری مقاله و نظارت می کنند.روزنامه نگار و سردبیر در زندان است.تهدید است.می بندند.پلمپ می کنند.رسانه خیر سرش و ارواح بزرگانش ملی هم که خود عین موضوع و جانب است :دی
خب ملت باید هوشیار باشند.به مانند اول انقلاب اسلامی که پیام امام و تمامی اخبار تظاهرات و پیرامون انقلاب و... از بی بی سی و...پخش می شد و...اما به خاطر هوشیاری امام و مردم کسی فریب انان را نمی خورد اگر چه گاهی ملت می لنگید در این زمینه.
در مورد القا و بیان این موضوه از این رسانه آقایان هم خود به عینه شادی می اورد بر دل ملت مسلمان
بزرگ نمایی ها و...
ننگ آور بودن این رسانه بر همه آشکار است
شعار های :
یا حجة ابن الحسن
ریشه مو ظلم بکن
الله اکبر ها
یا حسین ..میر حسین ها
چه لبنان؛چه ایران
آزادی اسیران
چه ایران ؛ چه غزه
کشتن مردم بسه
امان از این جنایت
غزه بیا حمایت
و... خیلی از شعارهای دیگر که بسیار داده شد.
بله.موافقم.قشر معتقد به بنیان های انقلاب و آرمان امام (س)وقتی ضعیف عمل کند و یا نتواند پوششی عمل کند همین می شود.باید ما و افراد دیگر دلسوز انقلاب و پایبند به آرمان امام(س) بیشتر قلم بزنیم.چشم.حتما.ممنون از هشدار.
در مورد باطل و حق.
شاید بد منظور رسیده باشد،اتفاقا می خوام بگن تاریخ نشون داده اگر چه آسیبی که معاویه به اسلام زد از صد آسیب یزید و امثاله بدتر بود و چهره و باطن این باطل ها یکی است و ماهیت انها هم یکی.گفته ام که هر دم از این باغ بری می رسد..تازه تر از تازه تری می رسد یا گفته ام که هر دم به لباسی دگر در می ایند.
در مورد تکثر حق.نه من می گویم سررشته تمامی راه های حق هم یکی است ولی خوبی نمودهای مختلف دارد که اگر به طور مثال شیوه امام حسن با شیوه امام حسین یا شیوه اما رضا یا شیوه امام علی جا به جا می شد ...چه فاجعه ای رخ می داد در دنیای اسلام خدا می داند.هر زمان خوبی زمان خودش به شیوه خودش را می طلبد.بله عمق و جان امام یکی است و همه نور واحدند ولی نمودشان در زمانشان مهم و کار پیش رو است ولی ظلم در هر برهه اخر سر یکی است.اخرسر جنایات علنی است.دروف است و کذب.کشتار است و شکنجه و ارعاب و ...
غیر این است؟

خانم معلم گفت...

سلام سمای عزیزم در ابتدا عیدت مبارک و طاعاتت هم قبول باشه ....

جنبش سبز به دنبال چیست ؟ ... هدفش را بیان کند .... چرا می گویی تمام نخبگان در زندانند ؟ ... منظور از نخبگان همین حجاریان و ابطحی و عطریانفر و .... را نیز شامل می شود ؟ .... شاید سن شما قد ندهد ولی من در هنگام شروع انقلاب یادم هست که چگونه فرزندان این انقلاب در زندانهای شاه شکنجه می شدند و به خاطر اعتقاداتشان دم بر نمی آوردند ...چه شده که اینان به واسطه ی حتی شکنجه لب به سخن گشوده و اعترافات !! می کنند ؟ .... یا شکنجه ها بسیار کارساز شده و یا اعتقادات اینان سست است ......
بحث بر سر شکنجه ها و کهریزک و ا.ن و غیره و ذلک نیست ....بحث تغییر جمهوری اسلامی و ولایت فقیه است ....
میدانم که به امام اعتقاد داری چون حرفهایت را با نشانی از سخنان امام درج می کنی ، نمیدانم تا چه حد به جانشین ایشان اعتقاد داری ، چیزی که هم اکنون درگیر انیم فقط بحث رهبری است .... این حرفها همه بر سر ان است که آیا رهبری جامع الشرایط که عادل باشد و .... داریم یا نه ؟ .... صحبت بر سر این است و بقیه فقط پوشش آن ...... هوشیارانه تر عمل کنیم .... من نمی گویم چه بکنیم و یا نکنیم فقط باید آگاه بود .... نامه ی آقای توکلی به آقایان موسوی و خاتمی را بخوانید ( تابناک 29 /6) .....گرچه مقدهایی به آن وادر است که به ان اشاره کرده ام ولی در کل صحبت هایش را قبول دارم .... شما به عنوان یک دختر مذهبی که مورد قبول عده ای هستی با دیدی بازتر به قضایانگاه کن ....... میدانم قلبهای صاف شما اجازه نخواهد داد این انقلاب به دست نا اهلان بیفتد که سفارش امام به این است ... موفق باشید

میم ت گفت...

سلام دوباره
یک جواب در مورد یک سوالت:سماخانوم اگر تا این جای راه جنبش یه روزنامه ی نیم بندی بود اگر رهبران تو زندان نبودند و بیانیه هاشون رو در می اوردن از امروز به بعد باید منتظر جمع شدن همین هام باشیم...به نظرم جنبش حاضر اگرچه اینقدر انعطاف داره که ذیل انقلاب اسلامی تعریف بشه ولی استعدد فراروی از آن رو هم داره... یادت باشه تنها اون ور آبیا نیستن که دوست دارن جنبش از انقلاب عبور کنه خود جمهوری اسلامیم دنبال همینه(گزارش بیست و سی شاهدش)این یعنی اینکه از این به بعد ضد انقلاب از معتقدین به انقلاب فضای رسانه ای بیشتری دارند...برای از هم ‍پاشیده شدن جنبش کافیه یکی از نخبگانی که تفسیر انقلابی از سبزها نداره و نیز مقبولیت در میان سبزها داره به پشتوانه ی این دهن کجی ها جلوی رهبری میر حسین در بیاد...‍پروژه ی سروش چه اون سخنرانیش چه اون نامش به نظرم دقیقا همینه....اون نسبت به رهبری این جنبش که سالها براش زحمت کشیده نسبت به میرحسین خیلی بیشتر داعیه داره.... من خیلی به این ریشه ی عمیقی که میگی حبل المتین سبزهاست معتقد نیستم .... جنبش سبز مثل انقلاب بیشتر یه جنبش نفییه... این ماهیت اونو همواره در خطر فروپاشی قرار میده.
البته من به خلاقیتی که میرحسین مطرح کرده خیلی معتقدم... کم ریسک و کم هزینه ترین راه اینه که ظرفیتهای قانون اساسی بالفعل بشه...جنبش تو فاز اصلاح بمونه و وارد فاز انقلاب نشه مخالفت من با ورود جدی امثال سروش و همچنین اهمیت فعال شدن امثال شما دقیقا ازهمین حیثه... شما باید نشون بدین که میشه با همین قانون اساسی ایرانیت رو پاس داشت اسلام رحمانی رو برقرار کرد... آزادی رو محقق کرد از این دست آرمانها که نظام گندزده بهش... البته تیپ تو واقعا زیاد نیستن ... شاید تو بین رهبران جنبش غالبا مثه تو فکر کنن اما ....اما کنشگران عرصه ی عمومی که فضای رسانه ای که جنبش از آن تغذیه می کنه رو در دست دارند کمتر دغدغه های تو رو دارند ازهمین روست که بیم چرخش جنبش به سوی انقلابی دیگر می رود

Samaa گفت...

@ تنها :
سلام.عید شمام مبارک...ما که طاعت چندانی نداشتیم که بخواد قبول بشه...نمی دونیم اصلا..یعنی...خدا رحم کنه و گناه های گذشته و آینده مونو ببخشه.
شرمتده.باید پست جدید می ذاشتم.دوستان هم گفتند و غر زدند :دی...نشد.می نویسم.عید را اول من تبریک باید می گفتم به بزرگان.دسترسی به اینترنت برایم سخت و کم بود.نشد.
ولله من پایه گذار جنبش سبز نیستم(یعنی کلا عددی نیستم تو این جمع و هیچ کاره حسنم به قول خوارج آقایان )آن قدر هم لیاقت و علم و اخلاص و دین ندارم و یا اگر هم باشد به درجه یاران میر حسین نیست که طلایه دار شهادت و ایمان و انقلابند.از همین رو جسارتی نمی کنم و البته دخالتی که بیایم خط و نشان بکشم برای جنبش و...
یا تائید و تکذیب و... کنم.
اما اگر بنا بر نظر شخصی است.
باید بگویم جناب میر حسین در بیانیه شماره دوازده به گمانم که مربوط به این جنبش است توضیحاتی عمیق داده اند و به نظر باید بر روی نکاتش دقیق شد.آن را خوانده اید؟هدف را ترسیم کرده چیست.چیزی اضافه تر می خواهید بدانید؟یا سوالی است ؟
اولا من بر خلاف عده ای اصلا معتقد نیستم این جنبش یک جنبش انقلابی است.خیر...انقلاب معنایی مشخص و واحد دارد.برای چی انقلاب؟ما خواستار اصلاحیم و تغییرات در راستای اصلاحاتی چند... که این تغییرات به دلیل ظرفیتهای موجود در انقلاب و قانون اساسی و بنیان مردمی ِ اسلامی انقلابی اش نیاز به انقلاب ندارد.
البته این جنبش چیزی نبود که از قبل برنامه ریزی شده باشد...ما خیر سرمان داشتیم انتخابات می کردیم مثلا به خدا.
در هر انتخاباتی کاندید ها می آیند اهداف دور و نزدیک خود را می گویند.نظرات خود را می گویند و... قرار بود چنین شود؟قرار نبود بعد از ظهر به ستاد حمله شود.بابا به پیر به پیغمبر انتخابات بود ارواح پدران شریفشان ...حالا بماند...اصلا کل کشور مبارک خودتان.بفرمائید سلطنت.مادام العمری..هر چی تو بگی...کشتید.زدید.بردید.جنایت کردید.هتک حرمت کردید...باز ما ...یعنی همه ما در صدد حفظ آرامش بودیم...کسی رهبر نمی خواست که جنبشش باشد.کسی منتظر جنبش نبود که رهبرش باشد و الان هم معتقدم ما برای این جنبش رهبر نمی خواهیم.بدنه اطلاع رسانی و فکری و عقیدنی و برنامه ریزی می خواهیم که لزوم هر حرکت احتماعی است اما اینکه شما و بعضی دوستان هی رهبر ...رهبر جنبش می کنید را درک نمی کنم؟چه تعریف و انتظاری از این نقش رهبر دارید یعنی؟چه کند؟چی می خواین ازش؟اون از شما چی بخواد خوبه؟چی نخواد خوبه؟
نمی تونم این قسمت رو خوب آنالیز کنم که یعنی چی؟
منظورم از نخبگان.نخبگان اجتماعی و سیاسی و انقلابی کشورند.در هر لیاسی؛در هر سطحی و در هر نقشی و در هر سنی.عام بود حرفم
اما این اشاره که شما به آقایانی که اسمشان را بردید
کاش اسم نمی بردید
ببینید وقتی نامی به طور واضح از کسی با چنین مضامینی می برید در واقع اسم آن فرد را گرو قرار دادید و این اعلام راکرده اید که فلانی خواندمت که بخوانی و دفاع کنی.
خب این وبلاگ وبلاگ نقد نظر این عزیزان نیست و من هم وکیل مدافعشان نیستم.من وکیل مدافع هیج کس به طور خاص نیستم اما به طور عام در حمایت از مظلوم و مسلمان ستم دیده و اسلام و ارزشهای زندگی ام بلند می شوم حتی اگر تاوانش پیوستن به یاران پدرم باشد.
خب نام بردید پس این حق را ناخواسته بر گردن من گذاشتید که من هم حرف بزنم.حرفی نیست...من اهل لگد کردن حق و حقیقت نیستم.
ببینید به دور از همه اختلافاتی که من با جامع نظرات قبلی آقایان حجاریان و..داشتم.حرف می زنم.چون جایش نیست برای طرح
پس شما از ان دست از عزیزانی هستید که این اعترافات تلخ و صد البته مضحک بر ذهنتان نشسته.نمی دانم چرا؟ولی خب نشسته.
نمی دانم چه انتظاری داشتید که این حرفتان نشان از ان دارد که خلاف انتظار شما عملی واقع شده و ناراحتید و یا گله مند.من به شخصه چنین نبودم.من بعد از آنکه فهمیدم دستگیری ها زنجیره ای و بی مورد و فله اس است و چه می خواهند از این عزیزان از همان ابتدا چه به دوستان و چه به مابقی گفتم.یکی به گوش این عزیزان برساند که هرچه می خواهند اعتراف کنید.بیایید بیرون(به قول حضرت امام:"اگر بگذارند")....من موافق اعترافات بیش از این و مضحکه تر از این بودم و البته هنوز هستم.
شما اعترافات را گوش کردید.همه نثر کیهانی است.شما اگر با دایره لفات این افراد آشنا باشید می فهمید کدام کلام اینان است و کدام نیست؟
حقیقتا بحث بدی را باز کردید.نه می شود گفت.نه می شود نگفت.من برایش پست نگذاشته ام.اگر می خواستم می گذاشتم.می دانم هم مطرح کردن و پاسخ دادنم سوالات را بیشتر و بحث را گشوده تر می کند ولی نمی توانم نگویم.حق بر گردنم است به عنوان صاحب وبلاگ برای عمومی کردن نظری که اسم شاخص افراد بدون حق دفاع است.
..ادامه...

Samaa گفت...

ادامه...
ببینید شما چه انتظاری داشتید از این عزیزان؟
مقاومت؟ایستادگی بر سر حرفهایشان؟تاکجا؟تاکی؟چگونه؟چه طور؟کدام حرف؟آیا نقض شد؟آیا نکردند؟ایا ...دایره سوالات ورای این حرفهاست.
بی انصاف تر و مضحک تر همین مقایسه این عزیزان در این دوران با این شرایط با زمان انقلاب است.خیلی خنده دار و بی رحمانه است این نگاهمن سنم نبوده که زمان انقلاب باشم .اما می دانم لااقل بیشتر از خیلی از افرادی که دوبرابر من سن دارند و یا حتی خودشان در زمان انقلاب بوده اند.مطلعم.
آیا اینان داعیه مبارزه داشته اند؟آیا اینان گفتند ما خواهان انقلابیم؟ما خواهان فلان و بهمانیم؟داشتیم انتخابات می کردیم.کسی خودش را برای مبارزه ای نفس گیر و دشمن فکن و چه می دانم از این جور حرفها اماده که نکرده بود هیچ.در تصورش هم گنجیده نمیشد که فکرش به این سمت رود؟
ان مبارزانی که شما می گوید اوایل انقلاب ...بله داعیه مبارزه داشتند.می دانستند که مخالف رژیم و حکومت حرکت می کنند.پس اماده باید می شدند و اکر نمی شدند کاری احمقانه کرده اند چه جسمی.چه روحی. چه معنوی و...خواستار انقلاب بودند.بسیاری از اینان مبارز مسلح بودند... اما اینان چه؟نکند شما هم باورتان شده این حرفهای سبک و سرتاپا دروغ آدمهایی که کوه معصیت در برابرشان پرکاه است و دانه خردل!که از دروغ هایشان به قول عمار به مانند موشی می مانند که از ترس در سوراخی خزیده.نکند باورتان شده که قصد کودتا و انقلاب مخملی و کرباسی و کتونی و هزار جور و هزار بار مزخرفتر از این حرفها داشتند؟
از ان بد تر...ببخشید اعتراف یعنی ..من چنین کاری کرده ام پنهانی که شما نمی دانستید حالا بعد از مقاومت نکرده یا کرده حرف می زنم تا بدانید.تمامی این عزیزان ستونهای نظام بوده اند.چه قدر بد بخت است نظامی که از رئیس جمهورهای چندین و چند ساله اش و معاونینشان و مشاورینشان و استاندارشان و نمایندگان مجلسشان و وزیرانشان و رئیس مجلسش و کیک و کیکشان تا داخل خانواده های این افراد از سن 14 و 19 بگیر تا 25 و 27 و... جاسوس و دزد و منحرف و ملحد و کافر مسلک و کودتا چی و منحرف اخلافی و فکری و علمی و...چه می دانم هرچه اقایان می گویند باشد آن وقت بعد از سی سال تازه فهمیدند ای وایییییییییی! ای اهل عالم گوش باشید.ما کلهم نظاممان سی سال است دست دزد و فلان و فلان بوده و هدایت میشده و...گیریم این را قبول کنیم.باشد هرچه انها می گویند.پس هیچ اطمینانی نیست که چهار صباح دیگر گند بعضی های دیگه از ریز و درشت نظام(با این روندی که دارد پیش می رود)از مقام اول و دوم بگیر تا... در نیاید که بله اینها هم بوده اند صدای افتادن تشتش دیر تر به گوش رسیده.در چنین نظامی را گل بگیرند؛ یا به قول شهید مدرس لجن بگیرند؛ سنگین تر است الحق!
شما که آن موقع بودید..تعجب می کنم اگر در جریان نباشید...اگر هم نبودید.اگر یک کتاب پیرامون زندانیان سیاسی زمان شاه به زیر دست ساواک خوانده باشید باز این حرف را نمی زنید.
دیده ام در سایتها ابلهانی چند حرف از مبارز گلسرخی می زنند که هر وقت یادم می افتد به فقر اطلاعاتیشان افسوس می خورم و از خداوند می خواهم افزون کند علمشان را در اره دین تا کمتر درد حماقت بکشند.
اولا ببخشید!برایم نام و نشان چند نفر بگوئید که نام هیچ احد الناسی را لو نداده باشد .ها؟
بگوئید و بشمرید.
..ادامه..

Samaa گفت...

ادامه..
آقای موسوی خوئینی های عزیز که به قول حاج احمد آقای خمینی(دلم می خواد خاطرات حاج احد آقا را در رابطه با ایشان بخوانید که چگونه ازشان یاد می کنند) در کتاب آفتاب امد دلیل آفتاب ذکر می کنند که 15 سال،15 سال زیر شکنجه بودند و نام یک نفر نبردند.{ایشان اعدامی بودند که حبس ابد می خورند با انقلاب آزاد می شوند}احد الناسی را نگفتند زیر شکنجه که اگر می گفتند چون مستقیم با خود حاج احمد اقا و بدنه انقلاب بودند.سردسته های اصلی لو می رفت و چه ها که نمیشد.
جناب آقای عزت الله شاهی!البته ایشان بعدا نام می برند افراد را منتهی بعد از اینکه در زندان خبر می رسد بلایی سرشان امده یا خطری شاملشان نمی شود.
همین گلسرخی که می گویند و من خنده ام میگیرد که حتی نمی دانند او چه کرد.
ایشون زیر شکنجه نام همه افراد را می گویند و همه چیز را اعتراف می کنند منتهی در دادگاه گه دیگر می دانستند چه بگویند و چه نگویند حکمشان اعدام است و از قبل تعیین شده شروع به حرف زدن می کنند.نه اینکه نگفته باشند و الحق جسورانه و زیبا سخن می گویند.
البته شاه شرف این را داشت که دادگاه را زنده پخش کند و ترس از جوامع بین المللی داشت که دادگاه نظامی بگذارد و...نه اینکه ..بگذریم.دلمان خون است.
نمی دانم خاطرات را خوانده اید و یا در جریان بوده اید یا نه؟
می دانید سر چه چیزها چه التماس هایی می کردند زندانیان مبارز ما ؟
دارد که ساواکیه می گفته باید جلوش برقصه وگرنه صد تا ضربه شلاق می خوره.یا باید یک ساعت برایش گریه کند تا صد تا نخورد یا برای یک وعده اجازه اجابت مزاج همه همین اعترافات رنگینی که الان می بینید می کردند یا ... و مبارزان ما برای این دردها چه کارهای که بندگان خدا تن نداده اند.ان وقت شما فکر می کنید که...
نمی دانم چه تصوری از ان موقع دارید ولی حقیر مستند ساواک در خانواده مان زیاد است...ما زخم خورده زیاد داریم در خانواده.بگذریم.
از همین عزیزان هستند و بودند افرادی که در زندانهای ساواک تحت شکنجه بودند و مقاومت کردند.ان موقع مقاومت معنا داشته.توجیه داشته...امروزه مقاومت بر سر چه؟
گناهی که نکرده؟کاری که انجام نداده؟هدفی که نداشته؟
از همین اقایان کینه هایی که ندارند.افرادی به مانند کروبی و نبوی زیر هزار درد و عذاب شکنجه دوام می اورند و اقایان بادامچیان و عسگر اولادی و که و که برای شاه عفو نامه می نویسند و در جشن شرکت می کنند و حاضر به جاسوسی در زندان می شوند ..و بعد ادعا می کنند مبارزه یعنی بیرون زندان.در زندان ماندن معنایی نداردوباید به هر وسیله برویم بیرون زندان و...بگذریم.خاطرات هست
کاش به صحبت اقای عطریانفر که در مورد ساواک و سال 57 و... حرف میزد بیشتر و با دقت تر گوش می کردید.
نمی دانم چه توقعی دارید از کسی که علیل است و قدرت تکلم ندارد.برای راه رفتن؛نشستن،برخاستن،غذا خوردن و... نیاز دارد دو نفر همراهی اش کند.یک قرصی کم و زیاد شود هزار بلا را دچارش می شود.
بالای گود نشستن و دستور دادن راحت است
حرف از نخبه است...کسی که با کتاب و قلم و فکر سروکار دارد...نه ادعای مبارز سیاسی و چه و چه؟
کدام از این افراد مدعی و داعیه دار مبارز بودن در زمان این جمهوری داشتند؟
اصلا معنایی ندارد اگر هم داشته اند که نداشته و ندارند.
بله.در وادی سیاست بوده اند ولی خیر سرمان این نظام تعریف دارد،سیاستش.نظامش.وظایفش و...
کی اینان به مردم گفته اند مردم بخوابید که ما بیداریم؟کی گفته اند بمانید که ما می رویم؟کی گفته اند که ننویسید که ما می نویسیم؟کی گفته اند...
کسی ادعای رهبری سیاسی نکرده.
شما می گویئد سر حرفشان نایستادند...
حرفشان چه بوده؟
عده ای که تنها چند ساعت بعد از اعلام نتایج اولیه گرفتند که اصلا نمی دانستند چه شده چه برسد به اینکه بخواهند بگویمد تقلب شده یا نشده؟
عده ای که بعد از ان گرفتند...
مگر الان بحث ما تقلب است؟
بحث من یکی که نیست .شما را نمی دانم
قجایعی رخ داده که صدایمان بلند است.
انها حرفمان است.
حرفشان چه بوده؟
حرفشان نظامشان بوده که بدان اعتماد کردند.برایش جان کندند..درد کشیدند.خون دل خوردند..زحمت کشیدند.دینشان بوده که برایش جان و مال و آبرو دادند.انقلابشان بوده که شما یک نفر از اینان را نام ببر که ساقه مبارزه علیه رژیم شاه را نداشته باشد و از سران باشد.به جایش عفو نامه نویسان و بله قربان گویان شاه بیرونند.کشورشان بوده که برایش جنگیده اند...اصل حرفشان چه بوده؟
پیامبر می گویند برای رهاندن خود از درد و الم می توانید من را منکر شوید و توهین کنید و فحاشی ان وقت شما آیا اعلم تر و به حق تر و بزرگ تر از پیامبرید که چنین تعیین تکلیف می کنید؟
..ادامه...

Samaa گفت...

ادامه...
کیفر خواست علوم انسانی را که اقای حجاریان اعتراف کرد صحیح است.
کیفر خواست رشته کامپیوتر و ای تی هم که خوانده شد
علوم دینی که لابد ابطحی...
می ماند پزشکی و دندانپزشکی که تکمیل شود دانشگاه اوین و ...!
من مدعی شکنجه نمی شوم...بی زحمت دردسر درست نکنید.من کروبی نیستم که ...ما جوونیم...زن و بچه دارم :))))))))))))
در مورد این برنامه ها حرف بسیار است که نمی خوام بازش کنم که این غصه سر دراز دارد و موضوع دادگاه را هم من اصلا ذکر نکردم که بخواهم پر و بال بدهم برای پاسخ.
من کی گفته ام که فلان عمل را قبول دارم؟دوست من!من به تمامی عمرم.فق و فقط خدا و 14 معصوم را چشم بسته قبول داشته ام.من امامم (س)را هم با دید نقد نگاه می کنم چه برسد به جریانهای مختلف!
اولا در رابطه با ان نامه. باز من ذکر نکرده ام که بحواهم بازش کنم.من قبل از ان نامه و قبل از این رهپیمایی اعلام برانت حودم را از جریاناتی معین که به ناخواسته در ذهن مردم و با توجیهاتی قابل قبول نسبتا نشسته را ابراز کرده ام.
بله دلسوزان انقلاب و امام باید هوشیار باشند.همیشه سوراخهایی برای رخنه کردن دشمن می یابد و چه بسا او از ما هشیار تر و اگاه تر و سریعتر عمل کند.
با دید باز تر؟شما بگذار من اصلا صدایم و نوشته ام برای راهپیمایی در بیاید.بعد دیدم را تشخیص دهید.به نقدش بگیرید...اصلا بیائید منو بزنید :دی والا :)
بله.حق با شماست.
حتما.
به خداوندی خدا دارم سعی می کنم که راه امام(س) زنده و پویا بماند.هم نزد خودم و افکار خودم هم نزد دیگران.اگر کوتاهی ای شده ...عذر تقصیر!شما ببخشید اگر کوتاهی ای بوده...خدا هم می بخشد.دعایم کنید تواناتر از پیش در صحنه باشم و باشیم
ممنون
محتاجیم

Samaa گفت...

@ میم .ت :
و علیکم و رحمة الله دوباره :)
بله.بیمش که هیچ.اصلا دارد اتفاق می افتد...یاد اهنگ استاد شجریان افتادم :
من دچار خفقانم..خفقان.....بگذارید هواری بزنم :دی
بله.احسنت.نظر من هم همینه.من واقعا دقت نظر میر حسین رو تحسین می کنم.ایشون هم جدای از اینکه بار ها و بارها گفته اند که :
من هر کاری بکنم داخل نظارم انجام می دهم
یا
جمهوری اسلامی نه یک کلمه کم نه یک کلمه زیاد
یا این بیانیه اخر
یا حرفهای دیگر
من اگاهم از عواطف و احساسات مردمی و از فشاری که مردم این روزها بر اثر حوادث و اخبار گوناگون و داغداری هایی که داشتند متحمل رنجهای زیادی شدند ولی سوالم از این افرادی که همنوا با جمهوری ایرانی یا شعاری دیگر شده اند واقعا این است؟آیا شما پیرو جنبش سبز و حامی میر حسین موسوی هستید و یا چشم بر دهان رسانه های بیگانه و افراد نفوذی که خواهان فروپاشی راه امامند؟
البته حق می دهم.ببینید میر حسین از چه طریق می تواند نظرات و موضع هایش را منتشر کند و بگوید به همه و همه که ایهاالناس!جمهوری اسلامی نه یک کلمه کم نه یک کلمه زیاد یا بقیه مواضع است را...اینان که روزنامه که هیچ. پلمپ که هیچ..سگ ها را باز و سنگ ها را بسته اند و عجب پاچه گیر هایی هستند بعضی ها !
خب همین امکانات اندک باعث چنین اختلالاتی می شود(نمی گویم اختلاف.چون می دانم صرفا و صرفا به جز اندک نیروی نفوذی بیگانه و صد البته تلاش مصرانه افرادی از جانب مخالف برای بعضی بزرگ تمایی ها و یا انجام بعضی حرکات و جو دادنها به دست خودشان و نام سبز ها؛این حرکات مردم حرکاتی از روی احساس است وگرنه عمق جان مردم و جنبش با انقلاب است البته تا دیر نشده و تیشه به ریشه انقلاب و اسلام نزدند باید بجنبیم که انقلابمان به دست تا اهلان نیفتد)از همین حیث است که میر حسین به آیه زمان خفقان و ارعاب موسی(ع)پناه می برد که خانه هایتان را رو به روی یکدیگر بنا کنید...میر حسین برای جلوگیری از این جور حرکات راهکار داده و راهکار او به قول شما کم هزینه ترین و صد البته زیرکانه ترین راهکار است(خدا حفظش کند به حق جدش)خب این رسالت من و شماست..به قول میر حسینی ها : "رسانه شمائید " :دی
و اصولا که شما هم می دانید... "هر نفر یک ستاد است "این جنبش :دی
خب من در بالا هم گفتم به هیچ وجه قائل به رهبری جنبش و..نیستم که بخواهم تقسیم کنم تو باش و تو نباش و اصلا تو کی هستی که باشی و...از ای حرفها
اما از انجایی که اگر کسی از ملت صدایش در خیابان در آید !فلان و یک مچ بند به رنگ سبز نیز داشته باشد فوری اقایان دست به قلم می شوند و دوربین بر دوش که آییییییییی میر حسین!آآآآآآآآآآآیییییی سید محمد بیا تحویل بگیر!دیدی؟دیدی؟دیدی چی گفتن؟دیدی جی کار کردن؟ای که بردن اسلام رو..اااااایی که خوردن و...خلاصه همه چیز را بر گرده این چند نفر می گذارند ،باید آگانه تر رفتار کرد و نسبت به گوش به فرمان بودن که حرف درستی نیست،نسبت به واکنش و خط و مشی تعیین کردن(نوع) و اینکه از سوی چه کسانی باشد مهم است.بله.از این لحاظ باید مراقب بود.یعنی نه مراقب جنبش.چون من فعلا (اگر بهتان بر نخورد البته)جنبشی نمی بینم که سازمان یافته باشد و بدنه ای کار کند...من مردمانی را می بینم که خود بدون انکه بخواهند و راه ارتباطی داشته باشند یکسان فکر می کنند.یکسان حرف می زنند و یکسان تصمیم می گیرند.فلیشان یکسان می زند برای کشورشان و حق بودنشان و کاملا مردمی.بدون انکه میر حسین ارتباطی چند با مردم داشته باشد یا خاتمی یا کروبی...این اخبار و حوادث است که مردم و میر حسین را به هم پیوند زده و البته کار خداست که از طرف اینان این قدر حوادث گوهر بار رخ می دهد ها که اگر میر حسین هم نخواهد.صاف بغلش می کنند می اندازندانندش پیش مردم..خب الحمدلله)
..ادامه..

Samaa گفت...

ادامه..
در مورد افرادی نظیر دکتر سروش
خب من قبلا نظرم را راجع به ایشون تو کامنت پستهای قبل گفته ام.تکرار نمی کنم
حالا دکتر سروش که خوب است
این نوری زاده احمق کوتوله این وسط چی حرف مفت می زنه الدنگ؟اینم مثه این دوست جون ا.ن و اون وزیر ا.ن عشق اسرائیله ! خاک بر سر هر سه تاشون..شایدم چهار تار..بلکه بیشتر :دی
یا آقای سازگارا..خب من برای زحماتی که برای کشور کشیده اند تشکر می کنم ازشون.برای سپاه زحمت کشیدند اصلا بعضا ایشون راه انداز بودند و..از مواضعی که بعضا داشتند هم.. ماجورند انشاءلله .ولی بیشین بابا حال تو یکی رو نداریم.چی میگی تو؟والا :دی
در مورد حرفهای و مواضع اخیر جناب دکتر سروش :
خب خانوم جان! من به شخصه به این جمله دکتر شریعتی اعتقاد دارم (و امروزه فهمیدم خیلی هم خوب کردم که اعتقاد داشته و دارم) که دکتر میگه :
در علم اول ببین چی میگه بعد ببین کی میگه ؟
در سیاست اول ببین کی میگه؟ بهد ببین چی میگه ؟
اینه که...شرمنده دکتر سروش.انشاءلله خدا اجر زحماتتون رو بدهد در دنیا واخرت براتون ولی...
برای مابقی نظراتت..خب به بهترین شکل بیان کردی.چی دارم بگم؟ولله :دی
در مورد نقش من...تو رو خدا..دچار عذاب وجدان خیانت به امام (س)و شهدا و انقلاب و اسلام برای کم کاری نکنید منو..شما ششمین نفری هستید که میگید باید بیشتر بگم...بیشتر حرف بزنم...این کار از افرادی نشیر شماها انتظار میره...فلان و بهمان :((
خب...یعنی...
پی دعام کنید که سستی رد قلم و کارم نباشه
چشم.حتما

بمب گوگلی غزه