۱۳۸۸ شهریور ۶, جمعه

حقیقت رویاها

بدون شرح !

سخنان حضرت امام خمینی (سلام الله علیه) در نوفل لوشاتو سال 1357 (در همین قطعه فیلم) :
ما دنبال "حاکم ِ تقوی دار"یم! تقوی سیاسی لااقل داشته باشد. نخورد مال این ملت را ...هدر ندهد مال این ملت را !
ما می گوئیم "حکومت اسلامی" ؛می خواهیم یک حکومتی باشد که یک مقدار شبیه باشد به حاکمان ما(پیامبر (ص) و علی (ع) )!
کجای حکومت اسلامی دیکتاتوری بوده است ؟دیکتاتوری چیه ؟ "حکومت قانون" است
اگر "شخص اول مملکت" ِ ما در "حکومت اسلامییـــــک خلاف بکند ؛اسلام او را عزلش کرده !
"یک ظلم " بکند ؛" یــک سیلی " بزند به کسی ظلما ! اسلام او را عزلش کرده ؛هیچ قابلیت برای حکومت ندارد!
این دیکتاتوری است ؟
حکومت قانون است ! قانون خدا
یعنی حاکم ؛یعنی شخص اول مملکت اگر یک کسی ؛ یک شکایتی داشته باشد از او ؛پیش" قاضی " می رود و" او را حاضرش می کند" و "او حاضر می شود" ؛چنان که شد ؛حضرت امیر(ع) این کار را کرد !
ما یک همچنین حکومتی می خواهیم ؛ "حکومت قانون! "
-----
سخنان حضرت امام (س) در مواردی دیگر :

بايد به حسب واقع، به حسب انصاف، به حسب وجدان، اين مردمى كه شماها را روى كار آورده‏اند، اين مردم زاغه‏نشين كه شماها را روى مسند نشانده‏اند ملاحظه آنها را بكنيد، و" اين جمهورى را تضعيفش نكنيد." بترسيد از آن روزى كه مردم بفهمند در باطن ذات شما چيست، و" يك انفجار حاصل بشود. " از آن روز بترسيد كه ممكن است يكى از «ايام اللَّه» - خداى نخواسته - باز پيدا بشود. و آن روز ديگر قضيه اين نيست كه برگرديم به 22 بهمن. قضيه [اين‏] است كه " فاتحه همه ما را مى‏خوانند! " من از خداى تبارك و تعالى اميد اين را دارم كه به ما عنايت بفرمايد و ما را هدايت كند به يك راهى كه مرضى اوست؛ و قلمهاى ما را هدايت كند به يك نوشته‏هايى كه مورد رضاى اوست. و بر زبانهاى ما جارى كند يك چيزهايى را كه مورد رضاى اوست.


صحيفه امام؛‏ جلد 14 ، صفحه 380


هر روز ناله " مردم " را مى‏شنود، هر روز اطلاع مى‏دهند كه دخترها را چه كردند، دخترها را كشتند بعضى‏شان را، سر ناهار ريختند " آن قلدرها و چماق‏كِشها، " ريختند سر ناهار، ديگ، نمى‏دانم، [آب يا غذاى‏] جوش را ريختند به سر اين بيچاره‏ها. چه شده است؟ گفتند مثلاً مرده باد زيد، زنده باد زيد. "اين آدم كشتن دارد؟! " گفتند ما جشن 2500 ساله را مى‏خواهيم چه كنيم؟! جشن را آنها بايد بگيرند كه زندگى دارند، آنها بايد بگيرند كه يك حكومتى دارند كه در تحت نظر آن حكومت در رفاه هستند، در پناه هستند. جشن براى حضرت امير بايد بگيرند كه در زير شمشير او مردم در پناه هستند، مردم در امان هستند؛ هيچ كس نمى‏ترسد در حكومت او الّا از خودش؛" از حكومت نمى‏ترسد. " براى اينكه حكومتْ حكومت عدل است. " اصلش حكومت عدل ترس ندارد؛ " از خودش انسان بايد بترسد. اما اينجا اينطورى است؟ مملكت ما اين جور است كه مردم از خود شما بتوانند يا ... همه در فكر اين هستند كه چه وقت مأمورْ درِ خانه بيايد. بيگناه است اما خوب چه بكند با احتمال، با احتمال ضعيف؛ همان طورى كه در زمان حجاج و ابن‏زياد و اينها بود كه همان احتمال اين معنا را كه شيعه على - عليه‏السلام - باشد كافى بود. حالا هم يك احتمال ضعيفى بدهند كه اين مثلاً چطور است؛ اين كافى است براى اينكه او را بگيرند، او را زجر كنند، او را چه بكنند. يك كلمه نصيحت كسى مى‏كند و يك كلمه نصيحت را يك كسى منتشر مى‏كند، مى‏گيرند او را. حالا معلوم هم نيست از كجا هست. يك كسى يك كلمه در سر منبر حرف مى‏زند، يك كلمه‏اى كه اصلاً خيلى هم برخورد ندارد؛ همان ادنى‏ كلمه همان و او را گرفتن و حبس كردن همان! ما موظف نيستيم كه اين جنايات را - لااقل - ذكرش بكنيم؟!


صحيفه امام؛ جلد 2، صفحه 367

----

از آدمكشى اشتباه بيشتر مى‏شود؟! از جوانهاى مردم را كشتن، از زنهاى مردم را كشتن ديگر اشتباه بالاتر دارى تو؟!


صحيفه امام؛ جلد 4، صفحه 424

----

اگر اداره كردن كشتن مردم است، همه حيوانات هم مى‏توانند اداره كنند! اگر گرگها هم بريزند توى مملكت ما بهتر از اين اداره مى‏كنند مملكت را.


صحيفه امام؛ جلد 4، صفحه 464

----

آيا اينكه ايشان مى‏گويد كه اينها مردم را به كشتن دادند، آيا اين " تظاهرات آرامى " كه مردم در" اين دو روز" كردند يعنى "هيچ شلوغى نكردند" و" به دنيا ثابت كردند كه ايران مى‏تواند كنترل خودش را در اختيار بگيرد و سرنوشت خودش را به طور عُقَلايى به طور صحيح تعيين كند،" خوب اين موجب اين شد كه فردا شبِ يازدهم - از شب يازدهم شروع شد - " شروع شد به كشتار مردم؛" اينجا چه باعث شده است كه مردم كشتار شدند؟

صحيفه امام؛ جلد 5، صفحه 243

مردم ايران چرا فرياد مى‏زنند؟! بگذار هرچه توسرى دارند بخورند و فرياد نكنند! " آقاى كارتر" اين را مى‏فرمايند كه هرچه توى سرتان زدند، هر كارى كردند اينها، شما حرف نزنيد براى اينكه اگر حرف بزنيد كشته مى‏شويد! "پس خودتان، خودتان را به كشتن داديد!" اين صحيح است كه يك ملتى سى ميليونى، سى و چند ميليونى كتك بخورد، خيانت ببيند، جنايت ببيند، سلب آزاديها را ببيند، اختناقها را ببيند، اگر صدايش درآمد كه آقا چرا توى سر من مى‏زنى، مى‏كشند او را؟! پس اين تقصير خودش است كه مى‏گويد چرا! اين منطق " آقا " است!


صحيفه امام؛ جلد 5، صفحه 248


من در میان شما باشم یا نباشم نگذارید این انقلاب به دست نا اهلان و نا مردمان بیفتد !

----

شهید آیت الله دکتر بهشتی :
ما قرار است آرمان طلبانه با مسائل برخورد کنیم ! انقلاب ما " انقلاب آرمان ها "ست نه انقلاب تسلیم به واقعیت ها ! ما نیامده ایم که واقعیت ها را قبول کنیم ؛ آمده ایم تا آرمانها را به واقعیت تبدیل کنیم !

ای مسلمان ! هیچ گاه خودت را به دست " حوادث " مسپار که خدا تو را آفریده است تا " به وجود آورنده جریانها" باشی نه تسلیم شونده در برابر جریان ها!

---
پ . ن :
این نوشته " بدون شرح " است !
نگذاریم
امام (س) زدایی شود و اندیشه های امام (س) مصادره به مطلوب عده ای جاهل و ضد انقلاب گردد !( لطفا شما هم مصادره به مطلوب نکنید.یعنی هیچ کس مصادره به مطلوب نکند ؛حقیقت کلام و رویای امام (س) و یارانش را بیابید؛بخوانید؛تامل کنید ..باید و بهتر است بگویم : بیابیم ؛ بخوانیم؛تامل کنیم ؛یادم است برنامه داشتیم برای امام (س) برای جوانان و دانشجویان مشکلات پیش می آمد؛روند کار گره می خورد گاهی دلسرد می شدیم از سنگ اندازی ها ! لنگان لنگان می رفتیم و گاهی نمی رفتیم ! رفیقی پیام آورد از رهبری که :چرا حرفها را خوب رصد نمی کنید ؟ و ... خدا می داند همین جمله بین بچه ها چه بارقه امیدی بود برای زنده نگه داشتن راه امام (س) کم کم اصطلاح "رصد کردن " بین بچه ها افتاد ! کسی چیزی می گفت که روی ایراد و نا امیدی و اشکال و گله داشت بچه ها می گفتند :خوب رصد نکردی ! )حرف امامتان را خوب رصد کنید ! ما بر خونهای ریخته شده ایستاده ایم تا آرمانها تحقق یابد ! اندیشه های امام (س) را خود بخوانیم نه بخواهیم بهمان بدهند و بگویند ! ما پاسدار اندیشه های او (همه اندیشه های او و نه تحریف شده و تعلیم شده ) و انقلاب اوئیم! مردم زمزمه های امامشان هنوز در گوششان و فریاد های انقلابشان هنوز در گلویشان است !
اسلام زنده است تا یاد خمینی (س) زنده است !

۵۵ نظر:

مریم.ب گفت...

سلام خواهر جان
چه به جا از امام
کاش این دوستان به خیال خامشان پیرو خط امامی که در خیابان به بهانه ی اشدا علی الکفر مسلمانان را گاز میگیرند یادشان بیاید امام چه گفت که شد امام ملت.چه کرد که چپ و راست و مارکسیست و توده یی و مسلمان دوستش داشتند
کاش یادشان بیاید
...............................
راستی!آی دی شما را اَد کردیم پیغام داد همچین آی دی وجود خارجی ندارد.ما هی اصرار کردیم گفتیم به خدا وجود دارد،باز قبول نکرد!
................................
آهنگ وبلاگ را هم از همان نایت اسکین گرفتم.برایت کد مخصوص بلاگ اسپات را میگیرم میفرستم !
امیدارم برای بلاگ اسپات داشته باشد!
..................................
این کد آزادی شیران دربند ما را هم به ما بدهی سپاسگذارت خواهم بود بانو!

Samaa گفت...

@ مریم .ب :
سلام خواهر خوبم!
اتفاقا زمان ؛زمان باز گشت به اندیشه های امام و اسلام ناب است !
اگر اندیشه خوابیدن تفکر امام و اصل انقلاب حتی رواج پیدا کند چه برسد به اینکه رو به عمل رود وای به حال این مملکت و وای به حال مسلمین این مملکت و وای به حال عموم شیعیان دنیا که الگوی حکومتیشان ایران باشد و...
----
ای وای !چرا؟خدمت می رسیم عارض می شویم ببینیم مشکل از کجا بوده عزیز
----
احتمال اینکه برای بلاگ اسپات نداشته باشد زیاد است :( ولی ما همچنان امیدواریم :دی
----
بله.حتما! می فرستم!
البته فکر می کنم اگر دوستان بر روی فلش کیلک راست بفرمایند و گزینه اول گت امبد را انتخاب کنند و صفحه لود شده را نگاه کنید .سمت چپ صفحه کد قرار دارد !
ولی باز می فرستم

محسن گفت...

سلام
زیبا بود ! خطابم به همان جاهلین است :
هرچند كه بر پيكر ما تاخته ايد
از جمجه هاي ما بنا ساخته ايد
هر چند ز خون پهلوانان امروز
مستانه به ضرب سكه پرداخته ايد
هر چند كه در باغ شقايق هامان
چونان علف هرز قد افراخته ايد
غم نيست اگر به اشك ما طعنه زنيد
تاريخ قبيله را چو نشناخته ايد
اما به همان كه رفت و نآمد خبرش
سوگند كه اي قوم هبل باخته ايد

یکی همین حوالی گفت...

سلام یک سوال دارم سما خانم!
اگر زمان به عقب بر گردد در حالیکه شما این دوران را دیده بودید.و می دانستید با انقلاب و امام و شهدا همین لباس رو شلوار ها و دو جین ریش ها که فقط ظاهر مذهبی دارند وگرنه صد رحمت به یزید و معاویه باز انقلاب می کردید ؟
باز مادر و مادر بزرگ به زندان و شکنجه ساواک می رفتند ؟
باز پدر برای شهادت می رفت
باز داغ را تحمل می کردید ؟
خیلی دوست دارم بدونم نظرتون چیه ؟
باز لانه جاسوسی را می گرفتید ؟
اینها فقط سواله.می خوام بی طرفانه جواب بدید نه اینکه در مورد من اول قضاوت کنید بعد جواب بدید.

مریم.ب گفت...

اولش سپاس بابت کد.حالا من هم شیران در بند را هی می بینم و هی اللهم فک کل اسیر می گویم و هی بغض می کنم و هی ...
چیزی گفتی...بگویم من هم شبیه تو..من هم کنار تو..من هم به شدت تو خسته ام اما همان دلیلی که گفتی برای من هم هست و امرم میکند به ادامه
روزی نیست که نگویم خدا باعث و بانی اش را که ما را انداخته به جان هم...که شادی های ما را..امید های ما را...همه را به فنا داد...که شعور و امانت مردم را به بازی گرفت...که دین ما را اینطور بی حیثیت کرد که حالا هر که انتقادی دارد لگدی هم به دین ما می زند نبخشد نیامرزد...نبخشد،نیامرزد...نبخشد،نیامرزد
مراقب خودت باش...با یک لیوان آب آناناس نمی شود هم روزه دار بود...هم استاد بود...و هم وبلاگر ...
به خودت برس بیشتر خواهرم
یا علی

خانم معلم گفت...

سلام
از رصد کردن خوبها گفتی ...... ولی ایا فقط گفتن کفایت می کند / ....کی باید عمل کرد ؟ ...رهبر گفتند جنایتکاران به مجازات می رسند ، قاضی کهریزک را آزاد کردند ، همان که به دستور رهبر بسته شده بود ، ..... آیا صدای این زندانیان به گوش رهبر نمی رسد ؟ !!! .... آیا با آبروی مومن بازی کردن خلاف دستورات اسلام نیست ؟ .... متهم ( نه مجرم ) را با این لباس و دمپایی به صحنه کشاندن بازی با آبروی مسلمان نیست ؟ ..... شما بگویید من چگونه باور کنم ؟!!!

Samaa گفت...

@محسن :
سلام.
ممنون که به یاری آمده و خوب به یاری آمدید.شعرتان زیبا بود.شاعرش را نمی دانم ولی بر قلمش نیرو بدهد تا بر حق می راند !اما برادر من :
دهان موج را بايد ببندد تربت مولا
بگو بايد تحمل کرد يک چند اين تکان ها را

Samaa گفت...

@ یکی همین حوالی :
بر شما هم سلام !
قبل از هر چیز عرض کنم اگر من را شناخته باشید قضاوت را چنین نمی کنم و لازم به تذکر نبود خانم/آقا !
دستان برای قضاوت بالاست و سرم پائین ! بگذریم !
نمی دانم چرا این سوال به ذهنتان خطور کرده ؟ در ذهنتان بوده و این جا مجالی برای پرسش شده یا با خواندن این مطلب (یا مطالب) چنین پرسیده اید ! که اگر بدانم کی و چرایی اش را بدانم بهتر می توانم کمکتان کنم امیدوارم دوباره زحمت سر زدن بکشید و جوابیه خودتان را بخوانید !
من سنم به این مورد نمی رسد مومن/مومنه خدا که به زمانه انقلاب وجودی فیزیکی و دنیوی داشته باشم!من فرزند فرزندان انقلابم !این را زیاد به دوستانم در دنیای حقیقی و غیر مجازی گفته ام ؛این جا هم ذکر می کنم.زمانی که حقیر امامم(س) و انقلابم و فرزندان انقلاب و جبهه را شناختم و با آن بزرگ شدم هیچ گاه انقلاب را از خود جدا ندانسته ام.انقلاب را از آن خودم دانستمو می دانم و نه از آن پدر و مادرانم.هیچ گاه نگفته ام انقلابی که پدران و مادرانمان کرده اند را باید حافظ باشیم!هرگز!من امام (س) را متعلق به خودم می دانم و نه تنها متعلق به نسل ما قبلم ! گفته ام بارها :امامم!
اگرچه وجود فیزیکی نبوده اما با خواندن هر درد مبارزان درد کشیده ام!با تبعید امام دوری حس کرده ام و با زخم ها و نفس های گرفته و سینه های خش دار نفس کشیده ام!من با خاطرات مبارزین بزرگ شده ام و...بگذریم که بحث زیاد است !
در مورد این به ظاهر مذهبی ها و مدعیان دین ... بارها به دوستان گفته ام بار دیگر هم ؛حساب همه را یکسان نرسید دوستان من!اگر فردی یا افرادی چنین کرده اند هرچه مذهبی دیدید نگوئید ال و بل .قبول دارم.خودم هم دلگیرم.افرادی با لباس سپاه یا ارگانی مشخص به نام بسیج غلط های اضافه؛ زیاد کرده اند و جنایاتی انجام داده اند و آسیبهایی به نظام و انقلاب و حیثیت اسلام زده اند که جبرانش و تاوانش ورای همه تاریخ است!..بگذریم!
میگن نقل است یک قاضی حکم می کنه :سیصد ضربه شلاق ! مجری حکم فریادش بلند می شه؛می گوین چیه؟میگه این قاضی یا نمی داند سیصد تا چند تاست یا نمی داند اصلا شلاق چیست ؟
حالا حکایت شماست برادر/خواهر من!
یا نمی دانید زمان شاه چه بوده که این سوال به ذهنتان رسیده یا نمی دانید برای چه انقلاب شده ؟
ظلم ظلم است مومن!چه فرقی دارد ظالم کیست ؟هر زمانی که باشد در هر مکانی که رخ دهد به دست هر کسی که واقع شود باید ایستاد!قیام کرد و حق ستاند!برای همین است که جریان پیامبر(ص) و فریاد یاللمسلمین و..مطرح است!
بی اختیار یاد سرودی که شهید رجایی می خواندند با زمزمه پدرم به ذهنم رسید(فرصتی بود حتما در وبلاگ قرار می دهم ) :
روا بود که حق برملا شود
اگر به راه حق جان فدا شود
که خون دل باغبان پیر
ز هر شاخه غنچه ها شود
چو بر ملا شود؛ز غم رها شود
جهان پاک ما وه چه با صفا شود!
هزار و یک بار دیگر به جلو بیائیم و باز به عقب برمان گردانند اصالت راه همان است!باز علیه ظلم می ایستادیم(و می ایستیم)انقلاب می کردیم و اگر احدی طمع به خاک کرد(و کند)باز پیشتاز شهادت می شدیم(و می شویم)اما هر انقلابی فراز و فرود دارد.هیچ انقلابی نیست که در نظریه هایش هیچ مشکل و تکمله ای نباشد و هیچ حکومتی نیست که ادعا کند همه موازین اسلام ناب وتمام عدل علی(ع) را مجری است که طنز تلخی است اگر چنین ادعا شود!
خب قطعا اگر از آینده خبر داشتیم و به عقب بر می گشتیم نمی گذاشتیم تلخی های بعضی ایرادارت و مسائل به کام ملت بشیند و بی تجربه کردن ,راه انقلاب هموار می کردیم ! و از بعضی مسائل جلوگیری و بعضی مسائل را اجرا و...خبر از آینده بر روند هر جریانی تاثیر می گذارد و اگر ماهیت و اصالت یک جریان صحیح و حق باشد با خبر و یا بی خبر همچنان پا بر جاست !انقلاب و دفاع مقدس نیز مستثنی نیست !
جوابتان را گرفتید؟
ایراد اگر بگیرید بر کلی بودن رواست اما سوالتان هم کلی بود !

Samaa گفت...

@ مریم .ب :
سلام مریم خانم!
خواهش می کنم قابلی نداشت.انشاءلله خداوند همه مظلومین در بند جهان اسلام را- بالاخص ایران را- هرچه زودتر صحیح و سالم به آغوش خانواده شان بر گرداند!
نبخشد ونیامرزد ان شاءلله و علاوه بر آن شرشان را از سر مسلمین بردارد هرچه زودتر !
قرار بر افشا نبود عزیز ؟ :)
هنوز زنده ام شکر خدا !با دعای دوستان !
ما شاگردیم نزد بسیاری از دوستان نه استاد!
دست خودم نیست ؛نمی شود !نمی تواند که بشود.نمی گذارند که بشود یا ...
به دعای مسلمین بد نیازمندیم بد
چشم !
علی(ع) یار و یاورت !

مریم.ب گفت...

ما خانوادگی کلهم اجمعین یک چیزی داریم به نام "سادگی"،وراثتی هم هست
نمی دانم چرا خیال می کنم حرف های من را فقط تو می خوانی
و حرفهای تو را فقط من
مقدار متنابهی خجالت کشیدم!باور کن!
شبیه بچه هایی شدم که اسرار خانوادگی را در یک مهمانی پر از غریبه با صدای بلند فریاد زده،بعد مادرش از گوشه ی اتاق دارد با نگاهش می گوید:بچه ی بد!
نگاه بد نیست ها،شماتت دارد اما محبت هم دارد، بچه فهمیده چه خبطی کرده ،دلش قیژی ویژی میرود!
"بچه ی بدت" را حس کردیم.دلمان قیژی ویژی شد!
شما ببخش!

Samaa گفت...

@ تنها :
سلام!
از خوب رصد کردن حرفها و اندیشه ها گفتم!
خیر به گفتن کفایت نمی کند!هیچ ارزشی به حرف ؛ارزش نیست ! حتی بسیارند ارزشهایی که تبدیل به حرف شده اند و از روی حرف تبدیل به خلاف عمل ! و وامصیبتاهایی که ما داریم!بگذریم!
می گویئم برای اطلاع و جلوگیری از روندهایی که جرقه زدند بعضی از افراد و می خواهند امام (س) را به تاریخ بسپارند و یا از اندیشه های ایشان عبور کنند؛زمزمه درجه دوئی دارند و...(البته زکات علم و آگاهی هم می دهیم با اجازتان که شاید به مذاق عده ای خوش نیاید)
عمل به ارزشها و درستی ها و حقانیت راه که زمان نمی طلبد!
ما راوی و عامل تفکرات و اندیشه های امام (س) و ارزشهای اسلام باشیم دیگران نیز می آیند در این راه. کما اینکه هستند حتی جلوتر از من و شما !
بله سخنان در جمع دانشجویان را خبر دارم.همچنین توهینهای مستقیم به بعضی مقامات در حضور رهبری را و ...
بله ایشان نیز جنایات و ماوقع کهریزک و کوی دانشگاه را تائید کردند اما اصل ندانسته اند!
بله این بازداشتگاه که نمی دانم زیر نظر که بوده(ماجرای بغلی بگیر ! چی رو بگیرم !؟ کهریزک رو ! چی کارش کنم ؟! بده بغلی ! است ظاهرا )به دستور مستقیم ایشان که مبنی بر تعطیلی بوده انجامیده!
نفرمائید این را ! اخبار به این مهمی به سمع و نظر ایشان حتما و حتما به درستی و دقیق تر از آنچه من و شما می دانیم و می توانیم بدانیم می رسد !(ادامه دارد)

Samaa گفت...

در ادامه:
چرا خلاف اسلام است اگر حکم شرعیش را می خواهید که در رسائل زیاددیده می شود در احادیث و روایت نیز و در...کاش همه چیز بر طبق احکام شرعی می بود ! کاش !
حکم شرع و قانون آن است که مجرمین و نه متهمین ملبس به لباس زندان باشند که البته متهمین سیاسی بری از این قانونند!
کسی فهمید چرا آقای ابطحی ملبس نبودند در حالیکه باید در دادگاه روحانیت محاکمه می شدند!حتی اگر خلع لباس مطرح باشد باید در دادگاه روحانیت خلع لباس شوند و چه جرم سیاسی و چه جرم غیر سیاسی روحانیون به صرف لباسشان و به صرف شان لباس روحانیت به اتهام هر جرمی باید در دادگاه روحانیت باشند !یا چرا کسی که هنوز اتهامی به او تفهیم نشده و بعد از سه ماه کیفر خواست در دادگاه ندارد به دادگاه با چنین اوصافی می آید و به دفاع (در مقابل چه ؟ هنوز که چیزی نیست و حرفی نشده و اصلا ممکن است با اتهامش نخواند و یا دفاعش اتهامش نباشد و اگر این فرد چنین به نتیجه ای روحانی رسیده چرا زودتر کیفر و تفهیم اتهام و حکم برایش نمی زنند ؟ ) از خود می پردازد آنهم برای تنویر (تنبیه ؛تفهیم و..) افکار عمومی ؟
مجرمین باید به حساب اعمالشان رسیدگی شود و پاسخ دریافت کنند!
و زندان ازصد حوزه و مسجد و دانشگاه ومعتکفخانه و حرم و... آنهم به یکباره و چندین روزه افراد چنین ارشاد می شوند که انسان انگشت به دهان می ماند که عجب هدایت شدگانی جمهوری اسلامی ایران تحویل جامعه می دهد ! به به ! اینهمه سال وزارت فرهنگ و ارشاد(!؟) قرار دادیم و سازمان تبلیغات اسلامی-انقلابی و اینهمه هزینه های بی مورد و دفاتر مختلف در داخل و خارج مبنی بر گرویدن به اسلام و اندیشه های انقلاب و... و تربیت اشخاص خصوصا قشر روحانی و مبلغ و..صرف زمان و مکان و نیرو ... که چه ؟
به نظر من همه افراد و اقشار مشکل دار یکی یک بار آنهم چند روزه بروند با بازجویان دوست شوند و به جای در بند بودن به دربند بروند و اینترنت مجانی دریافت کنند و از استخر حجاریان برخوردار شوند و ماساژر و ارتوپد مجانی و تنظیم فشار خون و لاغری تضمینی بدون درد و خونریزی و...نماز شب خون و...هم که بر می گردند!چه کم دارد؟هم دنیا دیده می شوند هم آخرت برداشته !
خیلی هم خوب بوده تا کور شه چشم دشمن!
شما مشکلی دارید ؟
بدهند می گوئید چرا!ندهند می گوئید چرا؟خب چه کنند پس ؟ :)
در این باره پست نیست که به بحث بپردازیم و من قبلا هم گفته بودم در مورد پست دوستان نظر دهند ! اگر می خواستم تحلیلی بر دادگاه ها و روند آن داشته باشم حتما پستی اختیار می کردم از وبلاگم!تقصیر شما شد که وسط کشاندید.دوستان مبحث و نظر می خواهند آنهایی که وبلاگ دارند در وبلاگشان مطرح کنند جایش باشد نظر می دهیم و انها که ندارند ولی علاقه مندند وبلاگ بزنند ! این چندمین بار !بگذریم!از بحثش هم خارج شویم باز کل کل مباحث می شود بین این و آن و ما می شویم وسطی که نگو...بگو..چرا..چونکه...
خواهر/برادر من!شما مگر باورهایتان را از جریانات می گیرید که با جریانات تغییر کند؟مگر ایمانتان را از افراد می گیرید که با افراد تغییر کند ؟مگر اسلامتان را از دست عد ای شیوخ و محاسن دار می گیرید که به دست عده ای شیوخ و محسان دار از بین برود؟این چه حرفی است ؟
ایمانی که پایه اش را و اساسش را معیار و میزانهای الهی استوار کرده باشد چه نیاز به این حرفها ؟
البته که در طوفانهای سخت تنها درختانی بقا می یابند که ریشه های سترگ داشته باشند!
که انشاءلله در این طوفان عظیم و فضای آخرالزمان خداوند یاریکند مسلمین را که بر حق باشند و بمانند و بمیرند!

Samaa گفت...

@ مریم .ب :
از کامنتت خنده ام گرفت !
در این وانفسای تلخ روزگار خنده کردن برایم گران است !
خدا عوضش را بدهد بهت!:)
ما غلط بکنیم به شما بگیم :بچه بد !
این حرفها به ما می آید اصلا ؟ :دی
ما زبان تلخ به کام زهرین دشمنان و هتاکان باز نکردیم چه برسد به شما دوستان !شما که جای خود دارید !
تقدیمی است :
@}؛-

مریم.ب گفت...

1.به خودم:
کلنا جمیعا مجید جان نه کلهم جمیعا!

2.به خواهرم:
کامنت افشاگرانه ی اینجانبه را به صلاحدید خودتام معدوم نمایید!
دیدیم همه یک گوشه ی این مملکت دارند افشا می کنند،گفتیم کم نیاورده باشیم!
3.دوباره به خواهرم:
همیشه به لبخند!
(بر وزن همیشه به عروسی!)

Samaa گفت...

@ مریم .ب:
هرچه از دوست رسد نیکوست من جمله افشاگری هایش :دی
نه خانومی دیده شد!
مهم نیست این قدر ها !
همیشه به عروسی ؟! به به !منم بازی ! منم عروسی می خوااااااممممممم ! :دی
باور بفرمائید ما تلاشمان را به صورت موازی پیش می بریم !
زنده باشی و سلامت و پاینده و سر افراز

توانا گفت...

سلام سما خانوم
واقعا از کامنت آرامش بخشتون متشکرم نمی دونم دعای کدوم دلشکسته ای گرفته ولی من خیلی آرومترم دیشب بالاخره بعد ده شب گریه پشت در مهمونخونش باالاخره حس کردم همون عقب مقبا یه جا به مام دادن
اما در مورد امام خمینی ...اولا من یقین دارم اگه امام الان بود حتما به پشتوانه ی این ملت تو دهن این دولت می زد
دوما در این شکی نیست که امام کار بزرگی کرد پس مرد بزرگی است اما اشتباهات انسانهای بزرگ نیزگاهی بزرگه.....ولایت فقیه با مطلقه کردن حکومت زمینه ی فساد را در حاکمیت فراهم می آورد خیلی فرقی نمی کند چه کسی حکومت کند وقتی اجازه ای برای نقد نباشد،تنها باید از استثناهایی نظیر امام انتظار انحراف جدی نداشت.اما از منظر سنتگرایانی نظیر من سکولار شدن حکومت جنایتی کمتر از مطلقه شدن آن نیست و باید امر قدسی در همه ی نهادهای اجتماعی نیز از جمله حکومت متجلی باشد از اینرو شاید ولایت فقیه شورایی یا نظارت فقیه مدلهایی باشد که بتواند میان دغدغه های سیاسی و سنتی من جمع کند.لذا من با بازگشت به امام شخصا موافقم اما با قید جرح و تعدیل اساسی
ای کاش یه پست هم در مورد حرفهای امام تو همین صحیفه راجع به لیبرالها می گذاشتید تا معلوم شه اگر معیار امامه هر دو ور رسوان
اما شاید برات سوال باشه که چرا من سراغ امثال شما اومدم ...راستش من یک سنتگرام لااقل بصورت الطقاطی و خیلی به اینکه سکولارها را بتوان با حریم سنتگرایی پیوند داد، امیدوار نیستم این از اصل تقدم معنویت بر معرفت نشات می گیره یعنی کسانی که وجودشون از امر قدسی تخلیه شده قوه ی مدرکشون قادر به شناخت حقیقت هستی نیست اینان در تسخیر عالمی هستند که شیطان بر آن تسلط داره لذا امید زیادی به ایشان نیست.(اشتباه نشه خودشون شیطانی نیستند ها)غالب سنتیهای ما نیز حضور قدسی موجود در باطن سنت رو رها کرده و به ردپای این حضور چسبیده اند لذا از منظر پروژه ی سنتگرایی تیپهایی نظیر شما که در معنویت و احترامشون به معرفت شکی نیست جامعه ی هدف به حساب می ایند،امیدوارم عقایدم برای شما تحملپذیرباشید.
در ضمن نظر قبلیم روی کامنتهاتون نیومد اگه صلاحدید شماست که هیچ اما اگر از نحوه ی کامنت گذاشتن منه راهنمایی کنید متشکر می شویم....
و حرف آخر : حال که من تحبس الدعایم خواهرم پس تو دعا کن برایم

Samaa گفت...

@ توانا :
ّبر شما هم سلام!
آرامش دل هر مسلمونی رو خدا بهش هدیه میده!و البته تلاطم دل هر مومن یا مسلمانی از غیر او نیست!گاهی تلاطم برای دل لازم است !الان که عصر طوفان و گرداب ایمانهاست که جای خود دارد ! شعر زیر هم همین را زمزمه می کند :
به نام نامي طوفان و دريا بال خواهم زد
کلاغاني که مي بنديد راه آسمان ها را!
به ملاحان بگو وقت ملاحت نيست اين شب ها
بگو طوفان - بگو پايين نياور بادبان ها را-
دهان موج را بايد ببندد تربت مولا
بگو بايد تحمل کرد يک چند اين تکان ها را
کسی نمی داند سرانجام ایمانش چه می شود!کسی نمی داند آیا استوانه های ایمانش استوار است ؟وقتی لرزه بر پشت مولایمان(ع) می افتد و پیرهنش تا به نیمه ی سینه از هول و ترس از خدا و ایمانش خیس می شود تکلیف من و شما و امثالنا که معین است !کسی چه می داند که "وقلیل من الاخرین" چند است ؟
جای مومنان خالی حرم مولا(ع) که رفتم چندین روز پیش : بلند بلند می خواندم:
اللهم انا نشکوا فقد نبینا و غیبة ولینا و شدة الفتن بنا و تظاهر الزمان علینا !اعنا علی ذلک بفتح منک تعجله و بضر تکشفه و نصر تعزه و سلطان حق تظهره
میترا خانم!این دعابرای آخر دعای افتتاحی است که این روزهای ماه مبارک مستحب است یومیه خوانده شود!
به خدایت شکایت ببر از زمانت!از دوری مولایت از ترس از ایمانت از .. دلت قوی می شود!دستگاه قضایی عدل الهی را در کفه دستگاه مثلا عادل قضایی کشور خودمان قرار نده!خدا دادستانی است که حتی داد بنده از خدایش را هم می ستاند!ننگ اسلام و تشیع است وجود فردی مثل مرتضوی اما شما اسلام خدا را ببین نه اسلام آقایان!
و اما امام(س)...من از اندیشه های امام و کلام امام گفتم!هرکس می تواند خود قضاوت کند!
خب فکر می کنم درجه اعتقادی من در باب ارادتم و عشق و علاقه ام به حضرت امام(س)با شما متفاوت باشد!اما همین عشق و علاقه ام به امام مخالف منطقی که از اندیشه های او نیز دارم؛نیست! حضرت امام(س)یک انسانندبا همه خصوصیت والا و متعالی که دارند!بدون عصمت و معصومیت!بر هر انسان غیر معصوم انتقاد بر رفتار و کردار و اندیشه هایش است!قداست مطلق متعلق به خدا و معصومین است و نه غیر آن!
البته یک وقت اس یک نفر می آید عصاره اندیشه های امام را به اسلام نسبت می دهد و به انتقادی این چنین بلند میشود یک وقت نه!میآید به صرف وجود مبارک حضرت امام(س)به عنوان یک متفکر عصر خودش و یک بنیانگذار صحبت می کند!بله این موقع باید نشست بحث کرد!انتقاد شنید!دفاع کرد و...
صادقانه بگویم : من شخصا من بعد خواندن یک مقاله از فرزند رشید آیت الله شهید دکتر بهشتی که متعلق به سالها قبل است؛یک تلنگر ذهنی در من به وجود امد که نوشته بودند :
"هنوز ما وقتی درباره حوادث یکصد سال پیش تاریخ خود صحبت می کنیم لحن و لهجه ما صورتی است که گویی بحث درباره مسائل روز جامعه است گویی که هر کدام از شخصیت های گذشته ما به ازایی در وضعیت امروز جامعه دارند لذا قضاوت و یا گزارش در مورد هر کدام از شخصیت و حوادث گذشته گویی داوری و توضیح در مورد یکی از شخصیت ها و رویدادهای امروز جامعه ماست.آنکه قضاوت می کند منظورش سفر به گذشته نیست و آنکه مورد قضاوت قرار می گیرد می داند از دل اعصار نیامده است! علت اصلی شاید این باشد که مسئله اصلی جامعه ما طی اعصار و قرون تغییر رنگ داده اما تغییر ماهیت نداده!اما علاوه بر آن این نوع نگاه ما کوتاهی و بی توجهی ما نیز هست .ما باید در حفظ و انتقال حقیقت و آنچه که بوده است اهتمام داشته باشیم!والا زمانی خواهد رسید که نسل جدید به تمامی آنچه که درباره گذشته خود شنیده اند با بی اعتمادی و تردید برخورد می کنند و بدین ترتیب تاریخی را که شکل دهنده هویت آنهاست از دست می دهند.آن روز شاید چندان دور نباشد!"
من فکر می کنم به همین جهت است که وقتی من باب حضرت امام(س)انتقادی صورت می گیرد افراد از دو قطب به وجود امده در کشور معترضند!چرا که حس و فکر می کنند مطابقه من باب جایگاه امام در نقش رهبری صورت می گیرد پس فلان و بهمان!(ادامه دارد)

Samaa گفت...

(در ادامه):
از شما و همه دوستان می خواهم تاریخ را با توجه به گفته ای که به نقل از تحلیل یک جامعه شناس آورده ام ببینید.حقیقت تاریخ را!
در ضمن وارد کردن واژه"مطلقه"در قانون اساسی کشور بعد از فوت حضرت امام(س) صورت گرفته نه در زمان حیات امام!
و خود حضرت امام(س)من باب نوشتار ولایت فقیه ویرایش های گوناگونی در تالیف خود انجام دادند که قابل توجه است!بسیار تجدید نظر کردند!بنابراین آن جملاتی و آن ویرایش از کتاب ولایت فقیه امام را بخوانید که از آخرین تالیف امام باشد!
من ایمان و اعتقاد کافی و وافی دارم به نظریه ولایت فقیه مطرح شده از سوی حضرت امام(س)!البته نظرات افراد مختلف و محترم است!
بله معتقدم باید و واجب است که به اندیشه های حضرت امام(س)وماهیت فکری و خط و مشی اعتقاداتس اسن چنین بر گردیم!
صد البته هر اندیشه قابل انتقالی به نسل های مختلف زمانی معتبر است که قالب فکری آن نسل را دریابد!
درست مثل اسلام!اندیشه و خط و مشی فکری حضرت امام چون بر گرفته از اسلام است همان انعطاف و قابلیت ها را دارد!
من باب لیبرال ها!قبل از هر قضاوتی دلم می خواهد ازتان بپرسم :ببخشید چه چیز باعث شده که شما به این سمت بروید که لیبرالها مورد بحث اند و اصلا محلی برای اعراب؟
وایییی!:دی بحث سکولار و سنت گرایی و... جدا یک پست می خواهد نه در جواب یک کامنت!چه کنم؟پاسخ دهم؟ندهم؟چه کنیم میترا خانم! که شما در کامنت می گوئید و می روید؟
ی جمله برای صد هزارمین بار دوستان مباحثی بگوئید که ذیل پست باشد!البته من حق می دهم که پست بدون شرح آن هم بسیط الرایی مثل این پست همین بلاها را هم سر صاحب وبلاگ می اورد! اما اجازه بخواهید اگر شما خواهانید این مبحث گشوده شود و یا اگر خواهانید که نظر حقیر بدانید گشوده شود در همین کامنت دانی!
خواهش می کنم !حقیقتا این چند ماه ظرفیت گرمایی و اعصابی ما به حد باور نکردنی زیاد شده! البته عوضش را در گریه های شبانه پیش خدا می دهیم و می گیریم! بگذریم!
کامنتها هم
عارض شده ام بارها! عاضر می شوم خدمتتان!
دعاء هم!
ماکه مسلمین و مظلومین را دعاگویانیم که خدا خسته شده از دستمان! اما چشم...
داشتم این جملات را می نوشتم یاد جمله ای از آیت الله بهجت(ره) افتادم:
نقل می کردند که پریشان شده بودند.می پرسند چه شده؟
می فرمایند :
کسی آمده پیش من!می گوید :آقا !التماس دعاء داریم!
می گویم دردت چیست؟
درد را می گوید ! درمان را به او می دهم!
بعد از اتمام کلامم می گوید باز "التماس دعاء"
خواستم عارض شوم که :درمان درد ما معین است ! فضای آخر الزمانی است و همت شیعه و اه مظلومان و ظلم ظالمان و...
بگذریم!
خدا حاجت شرعی دل همه مسلمین را بدهد انشاءلله

مریم.ب گفت...

سلام بانو
اینجا جدید نمی شود احیانا؟
خوبی؟
اکسپتم چرا نمی کنی حالا که مسنجر یاهو باور کرده راست می گویم؟!

Samaa گفت...

@ مریم .ب :
و علیکم و رحمة الله!
جدید؟ بابا تازه جدید شده که ..3 روزه که جدید شده!
پست به این طولانی و جملاتی به این عمیقی!
کلی طول دارد خواننده وبلاگ عمق جملات حضرت (س) را درک کند!
تازه همین سه روز بوده!:دی
مباحث روز و غیر روز که زیاد است !
حالمان خوب است اما!
نفسی می آید..نفسی می رود...
دل ما سبز که نه ؛خون شده است
چشم ماهم که تر!
صوت ما هم که ...
...
اما قلممان خوب می راند در این وانفسای خفقان!خوب که نه...لنگ است... وصله پینه دارد...لرزان است ! چه می دانم!از بس که روح امید دمیدند در کالبد این ملت نمی داند چه بکند؟
تا هست خدا زندگی باید کرد !
البته اگر بگذارند !
آقایان هوس هلو و خوردن آنهم در مقابل چشم میلیونها انسان در جایگاهی رسمی و...می کنند نمی دانیم چرا مابقی موضوع کهریزک بیان می کنند.کسی به داد هیئت دولت برسد!
بس که این دولت کریمه مظلوم است !:))
الکی شلوغش کرده اند :دی
...
بگذریم!
قرآن ماه مبارک را عقبیم !
کتب متفرقه نیز در دست است که نمی شود زمین بماند؛آنهم عقبیم!
تابستان است و روزه و...
کلا ما عقبیم!
از قافله لنگ آقایان اسلام مدار متشرع که بیرونیم !
رهشان به ترکستان برود یا نرود باکی نیست!
ما که : لبیک او به خلوت از جام می شنیدیم
به قول حضرت امام(س) ! :)
شما غیب میشی مسلمون!من مقصرم !:دی

خمينيست گفت...

بسم الله...

از كدام خميني دم ميزنيد ؟
خميني با قرائت موسوي ؟ هاشمي ؟ كروبي ؟ خاتمي ؟ سعيد حجاريان ؟ خمبني كه حتي جورج سوروس نيز براي چاپ عكسش دلار خرج ميكند ؟


مردم از اين قرائت ها از خميني نفرت دارند. خميني يعني اين :




خمینی کبیر : امروز جنگ حق و باطل‚ جنگ فقر و غنا‚ جنگ استضعاف و استكبار و جنگ پابرهنه ها و مرفهين بي درد شروع شده است. و من دست و بازوي همه عزيزاني كه در سراسر جهان كوله بار مبارزه را بر دوش گرفته اند و عزم جهاد در راه خدا و اعتلاي عزت مسلمين را نموده اند‚ مي بوسم و سلام و درودهاي خالصانه خود را به همه غنچه هاي آزادي و كمال نثار مي كنم و به ملت عزيز و دلاور ايران هم عرض مي كنم خداوند آثار و بركات معنويت شما را به جهان صادر نموده است.


به كجا ميريد ؟؟؟
كه حتي هم جنس بازها هم با شما در يك جبهه ايستاده اند ؟؟؟
فاعتبروا يا اولي الابصار

چه بخواهيد چه نخواهيد سيلاب توده هاي مردم كه در اين انتخابات بعد از مدتها از زير هولوكاست خط اماميها ! و سركارگزاران و مشاركت و ... سر برآرودند گنداب ها را از انقلاب خميني پاك خواهند كرد و جمهوري جديداسلامي را با استمرار رهبري حضرت آّيت الله العظمي امام خامنه اي بنيان خواهند گذاشت.

توانا گفت...

مطلع سخن پوزشیست ازسر شرمساری که آداب کامنتدانی بجای نیاورده و اسباب مکدر گشتن خاطر بانوی این محفل را فراهم آوردیم.... خواهرم بر ما ببخش که تازه از راه رسیده و غریبه و لب به شکایت مگشا که دل را تاب گلایه هایت نیست....
در باب زمانه اما ...نه من که شکایتی ندارم که اگر مولایم بود بار مسئولیتم هم سنکین تر بود....اگر مولایم بود و من در میان نهروانیان و یزیدیان پرورش یافته بودم تو بگو چه تضمینی بود که من دشمنش نباشم....من تنها می گریزم شاید در آغوشی پاک قلیلی جای برای آخرین باقی باشد....

اما من باب امام ....اولا شما که از مریدانید چرا چنین سخن غریبی به زبان می آورید ایشان بارها و بارها در طول رهبریشان حکم حکومتی دادند.این حکمها جز برمبنای ولایت مطلقه بر چه مبنایی می توانست بنا گردد....البته ما که سر از راز ورود حکم حکومتی (که اختیاری فراقانونیست) به قانون اساسی در نیاوردیم شما اگر سر در آوردید ما را هم از حیرانی در آورید....البته مهمتر از این فرهنگیست که با منش امام ترویج می شد جایگاهی که امام برای نقد قائل بود از جایگاهی که پیغمبر و ائمه ی معصوم با وجود عصمت قائل بودند نازل تر بود.....در پاسخ من چند دفاع آبکی از نقد حاکمان که در صحیفه آمده است و من هم خواندمشان را نیاورید...شما به من نشان دهید کجای سیره ی امام موید انتقادپذیریست....در این مملکت هر که با امام در افتاد ور افتاد از بازرگان لیبرال و بنی صدر سازمانی گرفته تا حاصل عمرشان منتظری البته این را هم بگویم که آن امام همام ما کجا و این ___ شما کجا ........ثانیا اشتباهات بزرگ امام(اگر بتوان نامش را اشتباه گذاشت البته مهم این است که نتایج نامطلوبی برای ما ببارداشت) تنها انتقادناپذیری نبوده .تئوری فقه المصلحه ی ایشان به شدت از بیماری ابهام رنج می برد و عجبا که از آن هم فاشیسم مصباح در می آید هم سکولاریسم حجاریان (اشاره به مقاله ی امام فقیه دوران گذار) مراد شما نه فاشیست بود نه سکولاریست ...ولی تقییدهای لازم را بر تئوریی که به ارمغان آورده بود نزد تا به ابزار دست حیله گران بدل گشت....با همین یک جمله ی ایشان که حفظ نظام اوجب از حفظ جان امام زمان است می توان تیشه بر ریشه تشیع زد...و بگذریم از قصه ی خلخالیها و موسوی تبریزیها و لاجوردیها و....آه چه بگویم که دمی که سخن بر سر نقد بزرگان است ؛ دل به تپش افتد و زبان در کام نمی چرخد... اما چه کنیم که هر بزرگی به راهی رفته و ما محکوم به انتخاب یک راه....
اما لیبرالها....ما دیدیم شما بر مصادره به مطلوب نکردن سخن امام تاکیدموکد دارید گفتیم اگر درپی شاهد مثلید مصداقش درباره ی دوستان اصلاح طلب روشن نکردن مرزشان با لیبرالهاست...خلاصه قصد آزاری در کار نبود هر چه بود پیشنهادی بود در راستای گفته های خودتان.....
راستی این مطالبی که راجع به تاریخ گفتید من که درست نفهمیدم....لطفا کم سوادی و آی کیوی منفی ما را به صبر جمیلتان ببخشید....
اما درباب تاثیر ناپذیری منطقتان درباب امام از ارادتتان ......راستش ما که مشکوکیم که اینگونه باشد البته نه از این حیث که سماء خانمید بلکه از این حیث که انسانید... تقدم بعد عاطفی و پیشفرضها بر بعد معرفتی در انسان موضعی است که غالب عالمان فلسفه علم معاصر اتخاذ کرده اند ....ما که نظرشان را صادق نمی دانیم ولی قادر به نشان دادن بطلانشان هم نیستیم..... (ادامه دارد)

توانا گفت...

(ادامه) :اما درباب ارادت به امام ....ما که هر چه گشتیم درنیافتیم که شما از کجا پی به میزان ارادت ما به امام بردید ولی به هرحال اگرچه حکمتان صحیح و موجه نبود اما مطابق با واقع بود.....البته بار ها شده که وقتی تلوزیون سخنان ایشان را می گذارد مو به تنمان سیخ می شود بیخود نبود که در پدر و مادر هایمان انقلابی افکند(مادر من مصداق حقیقی یک انقلابی منقلبه) ....اینها اگر تاثیر نفسی قدسی نیست پس چیست؟اما هیچ یک از اینها ایشان را مراد و ما را مرید نساخته...مراد ما از نظرها غایب و از حصار واژه ها فراتر است....آن حقیقت محض را تنها باید شهود کرد
و اما من باب__
البته ایشان که برای تمام عالم امکان __ است من و شما که جای خود داریم.... اما ما مانده ایم که چه احکامی بر این وادی حاکم است که در آن برخدا و پیغمبر و امام می توان تاخت اما بر نایبشان خیر اگر تدبیری از سر مصلحت است که خوب بجای خود اما اگر عملی از سر عقیده است بساجای تعجب !!!!!!!
ضمنا صد البته که اینجا خانه ی شماست و تزیین آن به سلیقه ی خودتان و ما هم که هر از گاهی ناخوانده به میهمانی می آییم در جستجوی بهانه ای برای تازه کردن دیداریم و اگر بکلی هم از باقی مهمانها پنهان نگهمان دارید باز دلخوشی یمان به دیدار شماست...در ضمن ما که در کشیدن بار سانسور آقایان به خر گفته ایم زکی ... حال چرا بار اندک شما را با منت بر نداریم....فقط اندک ترسمان از آن است که تداخل خطوط قرمز پیش آید و تماس خط به خط شده وآفت سوفهم به بار آید .....دیگر با خودتان است.....امر امر توست هرچه خواهی کن
هر دردمان که گفتنی است بگو و هر آنکه نگفتنی است نه
اما همه اینها گفته شد تا بدینجا برسیم وای که چقدر کامنتت را رویایی به پایان رساندی احسنت به این ذوق... اجازه می خواهم که یکبار دیگر اینجا نقلش کنم (وقتی نمی فهمی کدام قطره بر رویت می ریزد:باران یا اشک ؟
حس نزدیکی غریبی به خدا داری!)
اما بانوی آسمانی....در محله ی ما(انقلاب)به همراه هر دانه ی اشک و باران یک فرشته نازل شدتا به زیارت مشهد پاک شهیدان این وادی آید....و تو این نزول نوازش بخش را با تمام وجودت حس می کردی
در باب دعا هم بگویم که
اشتدت فاقته نبوده ای که ببینی چه می کشم....من روز و شب ز دست خود آزار می کشم
ای وای که چسان گزافه گفتیم هم سرتان را درد آوردیم هم کامنتدانتان را پر کردیم راستی آپیم.... با رجاءتان در مصیبتمان بیایید که چشم براهیم

میترا توانا گفت...

خواهر باز کامنتمون به دستت نرسیده یا هنوز فرصت نکردی جرح و تعدیلش کنی بابا یالا دیگه ما منتظره رهنمونهای گوهربارتونیم راستی می خواستم لینکت کنم گفتم با چه نامی باشه مرید امام خوبه یا فرزند امام ...چه می دونم خودت یه چیز بگو دیگه ...راستی کامنتهای آخری که برا مریم ب گذاشتی رو خوندم عجب زبونی داری ...در اوج گریه کلی ما رو خندوندی...ایشالا همیشه لبخند رو لبهات باشه

خیام گفت...

به خمینیست:
و لابد خمینی واقعی همان خمینی است که به اسمش آدم میکشند، در زندان به سر جوانها هزار بلا می اورند که خود مخالفین هم شرمشان میشود از حتی صحبت در موردش. یا نکندخمینی واقعی تان همان خمینی است که در کهریزک بود؟
مگر خمینی همانی نبود که گفت اگر ولی فقیه گناه کبیره انجام دهد خود به خود معزول است و باید امت به دنبال رهبر جدیدی بگردند؟ آدم کشی و تجاوز و حمله به زن و مرد که احیانا در اسلام "واقعی" شما گناه کبیره نیست؟ مگر خمینی همانی نبود که بزرگوارانه پس از پذیرفتن قطعنامه 598 صراحتا از مردم عذر خواست؟ اینهایی که بعد از این همه رسوایی باز این همه جنایت را به "دشمنان" منتصب میکنند و یک کلام از این همه ایرانی مسلمان داغدار و عزا دیده عذر نمی طلبند را شرم نمیکنید با خمینی مقایسه میکنید؟

خیام گفت...

من با اجازه خودم را موظف میدانم چند خط هم در رابطه با صحبت های خانم توانا بنویسم. اگر احساس میکنید کامنت من بیش از حد غیر مرتبط است به متن تاییدش نکنید. ابتدای سخنم را با فرموده ای از خود حضرت امام (س) از صحیفه آغاز میکنم:
"حالا مى‏گويند كه سياست حق مجتهدين است يعنى، در امور سياسى در ايران پانصد نفر دخالت كنند، باقيشان بروند سراغ كارشان. يعنى مردم بروند سراغ كارشان، هيچ كار به مسائل اجتماعى نداشته باشند، و چند نفر پيرمرد ملّا بيايند دخالت بكنند. اين از آن توطئه سابق بدتر است براى ايران. براى اينكه، آن يك عده از علما را كنار مى‏گذاشت، منتها به واسطه آنها هم يك قشر زيادى كنار گذاشته مى‏شوند، اين تمام ملت را مى‏خواهد كنار بگذارد. يعنى نه اينكه اين مى‏خواهد مجتهد را داخل كند، اين مى‏خواهد مجتهد را با دست همين ملت از بين ببرد. بايد دانشگاهيها متوجه باشند كه اگر چنانچه افرادى در دانشگاه هستند كه شيطنت دارند مى‏كنند، اينها را بايد توجه كنند كه گول اينها را نخورند. خودشان دخالت در امور انتخابات بكنند. انتخابات سرنوشت حتى شمايى كه در آنجا هستيد را تعيين مى‏كند. يك امرى كه سرنوشت آحاد ملت در دست اوست، وظيفه آحاد ملت است كه در آن دخالت كند، مربوط به يك قشرى، دون قشرى نيست، همه بايد در اين دخالت بکند."
عدم درک ابعاد سیاسی نظریه ولایت فقیه میتواند به نتیجه گیری های نادرستی بینجامد. فاصله بین "استبداد دینی" و "حکومت الهی" یا به عبارتی فاصله بین زمامداری معاویه و علی نه تنها (آنگونه که عده ای از مستبدین فعلی برای توجیه خود استدلال میکنند) صرفا در مشروعیت الهی علی و طاغوتی بودن معاویه که در شیوه زمامداری و ساختارهای سیاسی-اجتماعی حکومت علی و معاویه نیز نمایان است. به عبارتی علی صرفا به خاطر جانشین برحق بودن نیست که شایسته زمامداری است بلکه علاوه بر آن مردم شایستگی علی را در نوع زمامداری او نیز حس میکنند. آنجا که مردم به هر اسمی کنار زده شوند (آنگونه که در فرمایش امام نیز مشخص است) حکومت مطلوب الهی نخواهد بود، هرچند حاکمش به ریا خود را جانشین برحق معرفی کنند. چه که زمان طاغوت هم میگفتند: "خدا، شاه، ملت" و به نوعی سعی میکردند برای شاه به ضم خودشان مشروعیت "مابعد الطبیعه ای" درست کنند و امام و اندیشمندان انقلابی ما چون شهید مرتضی مطهری (خصوصا در "درباره جمهوری اسلامی" و "درباره انقلاب اسلامی") و دکتر علی شریعتی (خصوصا در "امت و امامت") نیز بر علیه همین قرائت طاغوتی از اصول "حکومت الهی" در راستای تولید نوعی "استبداد با مشروعیت الهی" بلند شدند.

یکی همین حوالی گفت...

سلام!
من قضاوت نکردم در مورد شما که جز این دسته هستید یا نه خواستم کار از محکم کاری عیب نکند که این جوری گفتم.
هردوانه :)) قبلا در ذهنم بود ولی وقتی امدم این جا نوشته و جواب های شما به کامنت ها رو دیدم تصمیم گرفتم این سوال رو که خیلی وقته بعد از وقایع اخیر تو ذهنمه بپرسم.
جدا؟ خب واقعا با این پختگی قلم و نوشتار انقلاب و احاطه شما بر سیره امام خمینی و اینا فکر کردم بیشتر از این حرفها سن داشته باشید یا لا اقل از بچه های انقلاب و جنگ باشید
تبریک میگم پس
باشه.اوکی.قبول
هنوز سوال من در مورد لانه جاسوسی رو جواب ندادید
ی سوال که با خواندن جوابتان به ذهنم رسید
قبول که اصل را همان است که بود و...
ولی فکر نمی کنید خیلی از اشتباهات انجام شده اسیب جدی ای به اصل راه امام و انقلاب زده باشه طوری که سبب شده باشه الان کشور از راه واقعی امام و انقلاب به دور افتاده باشه ؟
نگید نه و بهانه نیارید .می تونم نام ببرم دونه دونه از حرکتهایی که انجام شده و این قد رادامه پیدا کرده که داره راه واقعی امام محو میشه

یک منتظر گفت...

سلام !
این جا چه بحث های داغی است خانوم!
داریم می خوانیم.خواندنمان که تمام شد نظر می دهیم.مهلت بدهید بخوانیم بعد.زیاد است آخر
تازه بحث های دارد تخصصی می شود کم کم نمی کشیم ما که
تازه این آهنگ وبلاگت خیلی قشنگه. ده دقیقه هم معطل ان شدیم که تمام شود.بعد برویم نوشته بخوانیم.نظرات را هم که باز کردیم هی تخصصی تر میشد
عجب تو دهنی ایه این اهنگه
بابا تو دیگه کی هستی؟
راستی با فایرفاکس و اینترنت اکسپلورر که باز می کنی اهنگت برای من نمیاد با گوگل کروم میاد ولی ایراد از مال منه یا کد اهنگت !؟

Samaa گفت...

خدمت دوستان:
قبل از پاسخ به نظرات از تاخیر به وجود آمده شرمنده ام ! نظرات خصوصی را حتما(اگر ایمیلی؛آدرس وبی ...)گذاشته باشید حتما شخصا پاسخ گو خواهم بود.
فقط آن دسته از عزیزانی که ( سه نفر بودند ) که نظر خصوصی (بعضابه طول 3 برگ آ چهار (کپی کردم تو ورد شده سه برگ )) داده اند و سوال کرده اند وگاها فریاد زده اند و خلاصه مورد عنایت چه این طرفی و چه آن طرفی قرار داده اند مهلتی مضاعف می طلبم !نظرات عمومی را هم چشم
فقط ممکن است کمی با تاخیر باشد؛تاخیر هم ...
برای تحریم مدت دار فرمانده کل قوای خانه مبنی بر استفاده و بودن در دنیای مجازی است ! :دی
(فرموده اند روزی یک ساعت {{{هل من ناصر ینصرنی ؟ }}} )

Samaa گفت...

@ به نام خمینیست :
غریب دلم سمت این می رود که این نظر یک "یا حق" پائینش کم است و... بگذریم ! فرض می گیریم شما اینی نه اون !
خنده ام گرفت از نامی که برای کامنت گذاشتن استفاده کردید با توجه به متنتان؛حق است که بگویم کسی که چنین می نویسد در واقع این چنین است :
خمینی + نیست = خمینیست
و من فریاد ای انقلابیون را برای همین در پست سر دادم !
برای وجود افرادی مثل شما که اسلام و امام(س) و انقلاب را چه بد تزریق می کنند بر جامعه !
حمد لله که شد "آفتاب آمد دلیل آفتاب "
برای نام امام (س) فامیلشان را می آورید؛زحمت نمی کشید لفظ سه میلی تان بشود پنج میلی ( با یک "ره" یا "س " یا ...) آن وقت برای بالظاهر دفاع از مقام معظم رهبری نطق یک خطی می کنید !
خوشحالم که شما هم امام پیدا کردی؛ همین!

Samaa گفت...

از خانم توانا رخصتی می خوام که ابتدا به پاسخ به کامنتها دیگر بروم(اگرچه رسمم این است به ترتیب بگویم) چرا که بحث مفصلی که آغاز کرده اید و حقیر استقبال می کنم ممکن است به درازا کشیده شود!
غایبا این جسارت را کرده که رخصت را داده شده فرض کنم .
ممنون

Samaa گفت...

@ خیام :
و علیکم(سلام کردن چیز خوبیه ..قبلا گفتم بازم میگم :حدیث از پیامبر اکرم (ص)هست که می فرمایند:
من بدا بالکلام قبل السلام فلا یجیبه
البته ما این دستور را دیفالت مقابله یا مباحثه یا صحبت با دین مداران و مدعیان مذهب می گیریم.(برای شما هم گرفتیم اگر جسارتی نیست :دی )
ممنون از پاسخ دادن ( آنهم به این شیوایی ) به دوستان !
خدا کلیکتان را بر وبگاه ما مستمر گرداند {{آمیـــــــن }} :دی
در رابطه با اولی :
کارهایی به نام اسلام؛به اسم تشیع؛با برچسب انقلاب و خدا و پیامبر (ص)," یا زهرا (س) قبول کن" شنیده می شود (که انجام داده اند ) که بیشتر شبیه یک کابوس و یا یک خواب عمیق تلخ و دهشتناک است تا وقایع الاتفاقیه :)
بگذریم!
من یک نکته ای را هم عرض کنم :
به نظر شخص بنده فقط مصداق بارز این ؛ آن است و آن ؛ این در مورد پیامبر(ص) و علی(ع) صدق می کند( علی (ع) همان پیامبر(ص) است و پیامبر(ص) همان علی (ع) )و لا غیر !
در مورد دومی :
چه بگویم!؟کلام امام (س) به میان است و استدلال درستتان!
...
برداشت ها از قرآن که کتاب خداست متفاوت است به گونه ای که تفاوت میان احکام شیعه و سنی را بر تابیده و هر دو جناح بر احکام و درستی آنان پای فشاری می کنند در حالی که جفت ؛میزانشان قرآن است !انچه باعث تفاوت و صدق گفتار تشیع و چرخیدن کفه ترازو به سمت تشیع می کند حاملان قرآن و وارثان آن که عترتند می باشد !
تفسیر قرآن از هر سو و هر کس که علم آن فرد به یقین همگان رسیده باشد رواست اما تقدم و صحت و سقم آن عزیزانی دارند که روح قرآنند !
نعوذبالله قیاس نیست .
برای تفسیر انقلاب و کتب امام(س) و راه ایشان تقدم آن افرادی دارند که جانشان؛شرفشان؛عزتشان؛ عمرشان؛دینشان؛ مالشان؛ناموسشان و.. را به پای انقلاب ریخته اند نه آن دست انجمن حجتیه ای هایی نظیر آقای مصباح یزدی که زمان حضرت امام خون بر جگر امام و خط امامی ها کرده اند و بر سر کوچک ترین مسائل نظیر اعلام عزای عمومی پانزده شعبان از سوی امام (س) چه غوغایی که راه نینداخته اند !! بر تفسیر ولایت فقیه حاشیه می راند و یا افرادی نظیر آقای یزدی که امام (س) در خطابشان چنین نامه نوشتند که انسان هاج و واج می ماند که کم مانده بگوید "بی زحمت مزارتان را مفقود نمائیداز سر ملت " و صد البته ایشان در پاسخ به امام(س) می نویسند و می گویند:اگر هشدار و اندرز شما نبود من گمراه شده بودم و فلان و بهمان !
یا مدعیان مبارزه و دوام اوردنگان در مقابل شکنجه چون برخی از موتلفه ایها که در مقابل طاقت افرادی همچون شهید رجایی؛ عزت الله شاهی؛کروبی؛نبوی و... می گفتند باید برای مبارزه به بیرون آمد پس اعتراف کنید و عفو نامه امضا کنید و طلب عفو ملوکانه کنید و به دست بوسی بروید چراکه انقلاب نیاز دارد ما بیرون زندان باشیم و مبارزه کنیم تا داخل و اکنون طوری رفتار می کنند که پرچم دار مبارزه اند و خرده می گیرند به این و آن !و یا
آن دسته که به قول حضرت امام (س) "از دور هم دستی بر آتش نگرفته اند" و اکنون مدعی جان ِ واژه های انقلاب و ایثار و در صدد حصر کلمات ِ شهادت و جنگ و دفاع و امامند.
نا اهل و نامردم اینانند اگر انقلاب به دستشان افتد !
حکایت ما چه قدر دارد شبیه بعد از رحلت پیامبر(ص) می شود ! عجبا!
قبلا هم گفتم در چند پست قبل تر که اکنون معنای این بیت و گریستن های مردم را درک می کنم:
ای خمینی(س) بی تو گلشن بی صفاست !
داغ تو همرنگ داغ مصطفی (ص) است !
بگذریم.
ممنون از حضورتان.

Samaa گفت...

@ یکی همین حوالی :
علیکم و رحمة الله !
ممنون که قضاوت نکردید.
خدا را شکر اگر باعث شود سوالی که در ذهنتان است به مدد خدا رفع شود (امیدوارم بدترش نکرده باشم :دی )
.
خب اشتباه فکر کردید!
.
نه فکر نمی کنم !
ببینید مگر غیر از این است که اسلام من بعد رحلت پیامبرش دست خوش چه حوادث تلخی شد و مگر حدیثی بدین مضمون از پیامبر نداریم که از بین رفتن اسلام تا حد فقط نام را پیش بینی کرده اند و یا نقل از حضرت امیر(ع) که فرمودند بدین مضمون که مثل اسلام مثل یک پوسیدن وارونه است بر تن نا اهلان و یا مگر نه این است که معاویه رسما قسم می خورد اسلام را بدین جا کشد که جز نامی از اسلام و چون تنها یادی از پیامبر (ص) نماند ؟
خب چه شد؟
قبول که این اسلام تا به ظهور رسد به گونه ای می شود که... :(
و مسلم کردن مسلمین از مسلم کردن جاهلین عهد جاهلیت پیامبر (ص)سخت تر !
اما
درخت اسلام از نهالی که 13 ساله به دست علی آبیاری شد ولو با اشک علی (ع) در چاه و خون جگر حسن (ع) و ... تا بدین جا رسیده که قد برافراشته در جهان؟
بله.قبول.از حق یک حرف دستمان است و از اسلام یک قرآن و از تشیع چندین کتب مثل نهج البلاغه و...
اما پایه اسلام هنوز به مانند قبل در خاک است محکم!
انقلاب هم همین است ! پایه انقلابی که با خون شهدا و آه مظلومین در دست ساواک و... بنا نهاده شده پابرجا می ماند به یک شرط!
"از ماست که برماست" نشود!
خودمان تیشه به ریشه خودمان نزنیم !
همین است که وصیت امام (س) آورده ام که :
نگذارید این انقلاب ...
بیراهه زیاد رفته ایم ؛ زمین زیاد خورده ای انقلاب ؛ راه و خطوط فکری امام کم رنگ شده دور و نزدیک مدام رفته ایم اما هیچ کدام این نیست که اصل خدشه دار شده !

و نباید بگذاریم که خدشه دار شود!
هم ِ همه انقلابیون و نسل اول انقلاب همین است و همه باید برای همین تلاش کنیم!
یک بار عزیزی از وقایع اخیر می نالید و گله می کرد که چرا اکنون و...و من در مقابل خدا را شاکرم که این اتفاقات در حالی رخ داده که هنوز نسل اول انقلاب در این کشور نفس می کشند و سرپا ایستاده اند و حتی هنوز مبارزه می کنند !فرض کنید اگر زمانی دیر تر به این کار ها این خائنان مشغول می شدند چه می شد ؟ یاران امام (س) زنده اند؛بیت ایشان سرپا ایستاده اند و... به تحریف کلام امام(س) و دروغ بستن به امام(س) دست می زنند (من جمله جملاتی که به دروغ بر صحیفه امام روا می داشتند!در مقابل جناب مهندس)کثافت از این بیشتر؟ حماقت از این پررنگ تر؟ ظلم به انقلاب و امام(س) از این بد تر؟ خیانت به اسلام و مسلمین از این ... ؟تازه می آیند ادعاشان هم می شود.اگر جنایات شما فاش شود که باید بر اسب شیطانی تان بنشینیدو تا می توانید بتازید.
ما مدام ذکر" یا ستار العیوب " بر لب داریم که در این وانفسای جدل ها آبرو کسی را نبریم که این فرد کیست و چه می کرده چندین روز قبل و..(اگرچه ما اطمینان داریم که شما و سرورانتان استاد پرونده سازی هستید به طوری که کعب الاخبار لنگ می اندازد و شیطان قیام می کند برای تشویقتان)
...
یا ستار العیوب !
...
حالا فرض که به طور مثال ده سال دیگر.پنج سال دیگر... اتفاق می افتاد!حجت ظاهری و شرعی و وجودی برایشان می اوریم به مانند معاویه وقاحت را قورت داده اند و ...
یاران هم که یکی پس از دیگری دارند می روند ! حضرت آیت الله توسلی را که همین کیهانیان و دار و دستک ح.ش . امثالهم دق دادند؛خانم امام (س) که رخت بر بستند ! شهیدان مدافع راه امام(س) که آثار ظلم بر جانشان گواه می داد هم که...
بگذریم !
پیرامون تسخیر لانه جاسوسی:
نظر دقیقتان را می شود بدانم؟منظورتان از سوال چیست؟ سوال می کنید اگر بر گردم(برگردیم) به سال فلان با توجه به رخدادهای بعد از تسخیر لانه جاسوسی ؛ آیا دوباره دست به این کار می زنیم ؟
یا
اگر اکنون باشد یعنی آمریکای فعلی و ایران فعلی و... و لانه جاسوسی جدیدی بنا شود آیا تسخیر می کنیم ؟
سوالتان را می شود دقیق تر بپرسید!
"باز لانه جاسوسی را می گرفتید؟" را بسط دهید بی زحمت !

Samaa گفت...

@ توانا :
سلام!
قبل از هر چیز عذر خواهی می کنم بابت تاخیر و دیر کرد(توضیحمان همان ما فی السابق است )
خاطر ما به هیچ وجه از سمت دوستان ما علی الحصوص شما مکدر نمی شود!در این وانفسای هجوم ظلمت و حماقت و وقاحت حرمت وجود شما به هرگونه که باشد باعث دولت خاطر ما می شود نه پریشانی!
در باب زمانه!خاطرم هست در دوران راهنمایی که بودم و برای خودم سیره مطالعاتی آثار شهید مطهری بعد از آثار حضرت امام و شهید بهشتی و دکتر شریعتی؛گذاشته بودم.به بحث دوران جنگ صفین و حکومت حضرت علی(ع) که رسیده بودم.واقعا گفته آن شهید عزیز را باور کردم که گفته بودند هیچ تضمینی نبوده و نیست که ما در مقابل علی(ع) به صف ایستاده باشیم چرا که حق و باطل به هم آمیزشی باور نکردنی دچار شده بودند؛اما اندک زمانی که گذشت دریافتم زمانه من به مراتب بدتر و ناهموارتر و امیزشی تر از زمان مولایم است!به همین دوران نگاه کن عزیز ! چه طور حق و باطل به همین امیخته اند!و یک سوال: حیله عمر و مکر معاویه و ظلم یزید و وقاحت مامون و وحشیانه بودن متوکل و هارون بوده و اجرا شده که امروز نیستو اجرا نشده؟دو پست قبل؛سعی کردم این تصور را به قلم بکشم اما نشد که خوب باشد !البته و صد البته غیبت این امام همام را به صد ظهور و حضور نمیدهم اگر قرار باشد به جز جبهه حق بایستم و بجنگم!
در مورد حکم حکومتی و یا ثانویه!از شرع گرفته میشود و نه دیدگاه شخص حضرت امام(س)!منتهی چون ایران و تشکیل حکومتش اولین حکومت بر مبنای فقه شیعی بود در زمان حضرت امام ظهور و حضوری دیگر داشت!
اگر همین حکم حکومتی درست انجام شود می دانید چه اتفاقات و ظلم وجور ها که در مملکت اصلا به وقوع نپیودند چه برسد که جلوگیری کند؟همین حکم حکومتی در رابطه با "سنگسار"اجرا شود!همین حکم حکومتی در رابطه با خیلی از موانع دیگر دینی اجرا شود می دانید جهان اسلام از خیلی از تهمتها بری و از خیلی از فرود ها فراز می شود؟خب درست اجرا نمی شود !
ایرادی به اصل حکم حکومتی است یا به نحو حکم حکومتی حضرت امام(س)؟!
بله حضرت امام چنیدن مورد حکم حکومتی داده اند ؛اما بگویئد "بنابر جو حاکمه زمان حضرت امام(س)" کدامش اشتباه بود؟اینکه در ادامه به درستی انجام شده و نشده نه !اینکه حکم ؛حکم غلطی بوده!کدامش؟
در جایگاه نقد و انتقاد ! بی انصافی است اگر چنین نظری را تاخت برویم بر امام(س)! عرض کردم شخص خود من انتقادهایی به جا داشته و دارم از نظرات حضرت امام(س) و حتی گله از کارهایشان و... بیچاره کردیم آیت الله توسلی ِ بنده خدا را سر جر و بحث ها ی بعد از نماز :دی (خدایش بیامرزد؛هنوز هوای مسجد قلهک دل گیر است بدون ایشان و هنوز نشد که قانع شوم چرا می گویند"امر"(دستور) به معروف و "نهی"(بازداشت) از منکر و چرا نمی گویئم تشویق به معروف یا ... بماند)!
برای نقد و انتقاد پذیری حضرت امام(س) نمی دانم منظورتان نمونه ای از انتقاد پذیری امام بوده یا نظر امام پیرامون انتقاد!هردویش را به نظرم اشاره کردید چرا که جایگاهی نازل تر و.. را گفتی عزیز!
عزیز جان! از ابتدا دست من را می بندید که از صحیفه نگو!؟همه سخنان حضرت امام(س)همه نامه ها و..درآن امده!از چه بگویم؟شما منبع بگید اگر صحیفه را قبول ندارید موارد نقد پذیری اش را همان می گویم!
اجازه دهید راه بروم؛هرجا به نظر شما خوردم زمین؛دستم بگیرید و بلند کنید و بگوئید این گونه نه!خب؟
حضرت امام در صحیفه ج 14/ص97 خطاب به مسئولین کشوری دارند که :
گر یک چیزی را دیدید که واقعاً خلاف کردید, اعتراف کنید و این اعتراف شما را در نظر ملتها بزرگ می کند, نه این که اعتراف به خطا شما را کوچک می کند.
یا در ج 20/ص170 میگن:
نباید ما ها گمان کنیم که هر چه می گوییم و می کنیم, کسی را حق اشکال نیست. اشکال, بلکه تخطئه, یک هدیه الهی است برای رشد انسانها
یا میگن:
شما و دوستانمان در وزارت امور خارجه, باید تحمل انتقاد را ـ چه حق و چه ناحق ـ داشته باشیم.
و یا در ج 13/ص74 میگن:
گر انسان خودش را ساخته بود, هیچ بدش نمی آمد که یک رعیتی هم به او اشکال کند و از انتقاد بدش نمی آمد
و یا...بسیار است!

(ادامه دارد)

Samaa گفت...

(در ادامه):
در مورد نقل داستان از انتقاد پذیری حضرت امام(س) اسم کتاب دقیق خاطرم نیست حقیقتا الان و حضور ذهن ندارم ولی کتابی بود با این مضمون :شخصیت معلمی حضرت امام(س) و در آن نقل میشد موقعی که حضرت امام در حوزه تدریس می کردند؛در کلاس به شاگردانشان در باب تزکیه نفس و..صحبت می کردند و می گویند:آقایان اصلاح کنید خود را !همان جا یک طلبه که ظاهرا نمک حوزه محسوب میشده عمامه اش را بر می دارد (تاس هم بوده) و محکم به طوری که صدا بپیچد در کلاس بر سرش می زند و بلند می گوید:اخه من چه جوری اینو اصلاح کنم؟... برخورد امام با شاگردان در زمان کلاس در این کتاب خواندنی است!و یا زیاد جمله مگر جلسه ترحیم است و یا" هر سخنی گفته می شود, به نظر تنقید بنگرید, هر چه صاحب سخن هم بزرگ باشد, انسان نباید فوراً حرف او را بپذیرد, بلکه باید دقت و بررسی کند." را شنیده ایم .اما پیرامون حکومت!
ببینید خود حضرت امام بار و بارها از اشتباهات انجام شده گفته اند . این طور نبوده که حضرت امام خود به زبان خودش انتقاد از حکومت داری خودش نکرده!و این صد البته از فضایل حضرت امام است نه اینکه بیاید و فریاد کند :" خدارا شکر که خدا حب نفس را در ما قرار نداد!"
امام گفته ج 18 /ص 178:
آنچه مهم است این است که: ما می خواهیم مطابق شرع اسلام, مسائل را پیاده کنیم. پس اگر قبلاً اشتباه کرده باشیم, باید صریحاً بگوییم که اشتباه نموده ایم و عدول در بین فقها از فتوایی به فتوای دیگر, درست همین معنی را دارد… فقهای شورای نگهبان… هم باید این طور باشند که اگر در مسأله ای اشتباه کردند, صریحاً بگویند اشتباه کردیم و حرف خود را پس بگیرند… این معنی ندارد که من بگویم چون دیروز حرفی زده ام, باید روی همان حرف باقی بمانم.
کاش وقتی ذکر می کنم این جملات را توضیح هم می دادم که چرا امام این را می گوید و در چه فضایی گفته!که بهتر دوستان و شما متوجه بشوید واقعا حضرت امام در بعضی مواقع یکه و تنها بودند ! خون دل خوردند اما نشد...
همین جمله در باب شورای نگهبان؛کاش میشد طرح کرد.به نظر شما همین جمله را الان یکی به آقایان والا مقام بگوید خونش مباح نمی شود و کافر و مرتد گفته نمی شود و از سوی همین فارسی و ها و رجا نیوز ها و خوانندگانش به باد تهمت گرفته نمی شود؟
و یا پیرامون بحث مهندس موسوی ؛امام یکه و تنها ایستاد و بر آقایان به شدت راند که ساکت باشند و بودن ایشان در پستشان ضروری است و همه کس به نظر امام وجودشان واجب تر و... حتی مگر نبود که نامه شدید الحنی به رئیس جمهور وقت نوشتند و من بعد آن رئیس جمهور وقت در خطبه های نماز جمعه به گریه درامدند و از ملت و امام تقاضای عفو به خاطر اشتباهشان کردند!امام بود و امام بود و ملت!عده ای از نماینده های مجلس به حضور امام می رسند و رسما به امام دستور می دهند که شما دخالت نکن(همین الانش نماینده رسما پشت تریبون میگه:از تو به یک اشاره از من به سر دویدن ؛ و غیر این اگر کسی بگوید "آ " کافر و مرتد و.. خوانده میشود) که امام می شورند بر نماینده ها که وظیفه شرعی من است که سخن بگویم !یا وظیفه ام هست که اگر هست چرا می گوئید ساکت باشم و اگر نیست و شما تشخصی می دهید نیست؟!؟ و البته امام فقط اعلام نظر کردند نه دخالتی قانون و یا شرعی و..ماجراها دارد !
(ادامه دارد)

Samaa گفت...

(در ادامه):
اما عزیز اوضاع آن زمان را هم مد نظر بگیر!تصور کن در کل 1400 سال شیعه این اولین حکومت شیعی نوین بود.کسی تجربه حکومت داری نداشت.مشتی فقه و قانون و کتب بر مقابل بود و کوله بار تجربه از افرادی نظیر مرحوم بازرگان و بنی صدر(لعنة الله علیه) و خارج رفتگانی چند!در همین اوضاع که هیچ بر همه چیز بنا شده بود..فشارها و تهدیدات هم بود!تبلیغات خودی و غیر خودی. در ضمن مملکت از خائین پاک نشده بود؛ارتش دست ما کامل نبود!برآوردی از مملکت نشده بود و هزاران مورد دیگر.هنوز از این چاله در نیامده به چاه جنگ افتادیم! و..با همه این جریانات ببین!اختلافات فکری و عقیدتی و حکومتی هم نگاه کن در همین باب حکومت داری!همین حوزه ای ها در مقابل امام می گفتند:از کوزه ای که آب می خورد نخورید؛نجس است! و..با شرایط نگاه کن!اسلام مثل یک نوزاد بر دستان انقلابیون افتاده بود که باید بزرگش می کردند!
یاد این جمله امام افتادم:
"تقاضا این است که قبل از آشنایی به مسائل, به اشکال تراشی و انتقادکوبنده و فحاشی برنخیزید و به حال این اسلام غریب که پس از صدها سال ستمگری قلدرها و جهل توده ها, امروز طفلی تازه پا و ولیده ای محفوف به دشمنهای خارج و داخل, رحم کنید."
خیلی از نقد ها به جا بود مثل نقد های آقای بازرگان و... اما وقتش نبود.جوش نبود.جو مردمی داغ از انقلاب که ریشه 2500 را به گمان خود کنده بودند و از سوی دیگر روحیه ای کاملا انقلابی حاکم نبود.یک عده انقلابی تند رو بودند و بی ترمز و کل شق؛یک عده اهل مسامحه؛یک عده بی حرکت؛یک عده در حال دویدن؛یک عده راه رفتن یک عده هم که نشسته..خب امام باید دویده ها را به حالت رو بر می گرداند؛نشسته ها بلند می کرد و...خب سخت است!اینکه میگویم امام نه شخص امام حرکت و راه امام !
به قول امام(س) "ملت ما ملتی طاغوت زده است "و الان میفهمم طاغوت زدگی یعنی چی؟
حتی آن موقع هم خود امام (س)موضع اش شاید با آقایان بوده ولی زمان اجرایش آن زمان نبود؛حکایت این شعر است :
مؤذن بانگ بی هنگام برداشت

نمیداند که چند از شب گذشته است

درازی شب از چشمان من پرس

که یک دم خواب در چشمم نگشته است
همین یک جمله امام وای که الان چه قدر جای داردبه برادران کیهانی و شجونی و امثال این خدا نشناس ها زد که
آنهایی که می خواهند صحبت کنند… بنشینند و باخودشان فکر کنند, ببینند این زبان چماق است و می خواهد بر سر یکدسته دیگر کوبیده شود, یا این که زبان زبان رحمت است و برای وحدت.
اگر چنانچه مالک نفس خودشان هستند و این امر مهم را, که مالکیت شخص بر نفس خودش است… و می توانند ادعایی را که حضرت موسی پیغمبر بزرگ کرد, آنها هم بکنند که: (لا املک الاّ نفسی واخی) [سخن بگویند و انتقاد بکنند] امّا کسی که به این مقام نرسیده باید بگوید: (انی لااملک نفسی ولا اخی.)
و یا بگوید این جمله امام را برایشان که :
انتقاد غیر از انتقامجویی است. انتقاد صحیح, باید باشد. هرکس از هر کس می تواند انتقاد صحیح بکند; اما اگر قلم که دستش گرفت انتقاد کند, برای انتقامجویی, این همان قلم شیطان است.
که چه قدر حق است اگر کسی به قلم آقایان کیهان و بیست و سی و فارس و رجا بگوید قلم شیطان که صد البته درس می دهند شیطان را !
یا در مورد آقایانی که زبان به تهمت و توهین به یاران امام (س) موسوی و کروبی می زند ؛این گفت که :
حق را اگر کسی برای حق بخواهد, اگر چنانچه در ضد خودش هم هست, آن را باید بخواهد و دوست داشته باشد و اظهار کند و باطل را اگر از خودش هم صادر شده باشد, باید مبغوض او باشد و فرار کند.)
یا کسی نیست که این جمله امام(س)را بر سر سردارانی نظیر عزیز جعفری بکوبد که :
هر کاری از من صادر بشود, چون من میزان هستم خوب است و هر کاری از رقیب من حاصل بشود بد است برای این که رقیب من است. هر چه هم خوب باشد کار خوب رقیب بد است و کار بد من خوب. این یک مسأله و یک بیماری است در انسان که معالجه او را با زحمت می شود کرد… انسان یک همچون موجودی است که حاضر است سرش را ببرد که رقیبش از بین برود
البته من خودم به بعضی جملات امام انتقاد داشته و دارم و این عصای دست امام را شخصا دوست دارم دور بیندازم که ضربه بزرگی به کشور زده و می زند.
امام همیشه می گفتند انتقاد اگر برای صلاح امور باشد آزاد که هیچ لازم است!اما الانه را ببین اگر بگویی برچسب می زنند محکم بهت که داری "سیاه نمایی"می کنی! و...
(ادامه دارد)

Samaa گفت...

(در ادامه):
که اگر معیار علی (ع) برای آقایان که علی(ع) گفته:
شرّ الناس من یغش الناس!
بعد می آیند شر الناس را رئیس جمهور می کنند و... بگذریم!که همان مولا(ع) می گوید:
وانّ اعظم الخیانة خیانة الاُمة !
که خدا خیانت و مکرشان را به خودشان برگرداند که : ومکروا و مکرالله ؛الله خیر الماکرین
یادم است در همایشی پیرامون شخصیت حضرت امام برای بسیجیان برقرار شده بود و... طرف آمده بود حرف میزد از امام و روحیات امام و همین نقد پذیری و انقلاب و.. کلی از امام گفت که امام گفته انتقاد سازنده کنید و مسئولین باید ازشان انتقاد شود و کلی حدیث از امام علی که از من انتقاد کنید و مرا نصیحتی به دور از دغل و ریا کنید و نامه به مالک اشتر که فلان و بهمان !آخر جلسه که داشت تمام میشد وقتش, امد گفت :اما انتقاد خط قرمز هم دارد که برای روشن تر شدن ذهن شما بسیجیان عرض کنم خط قرمزش این هاست :
وحدت ملی
امنیت ملی
ارزشهای دینی
قانون اساسی
رهبری
شما فکر کن!قبلش اومده از علی(ع) گفته که بیاد انتقاد کنید از من و من اصلا خط قرمز نیستم.نامه به مالک اشتر گفته و... امام و... (و داریم از ایشان به نقل صریح که :هیچ کس نباید خود را مطلق و مبرّای از انتقاد ببیند{{صحیفه ج 21 /48}}) اخر سر می گوید قانون اساسی و رهبری خط قرمز انتقاد است!
بگذریم که ما از این خون دل ها زیاد خوردیم!دستمان هم درد نکند که خوردیم !نوش جانمان
..در مورد "هرکه با امام در افتاد؛ور افتاد"
خنده ام گرفت! ببینید نباید فراموش کرد که آن زمان جان مردم بود و جان امام(س)! و جو جامعه و خارج از کشور و.. چه جور بود!عزیز جان من! در مورد مسئله بنی صدر!آیا امام و هرکه در افتاد بود؟ جدا این طور فکر میکنی؟آیا امام نظر خودش را اعلام و یا اعمال کرد! هنوز که هنوز است کسی نمی تواند از روی قصد و اطمینان بگوید رای حضرت امام (س) که بود؟در حالیکه در این انتخابات... بگذریم!
امام کی با بنی صدر(لعنة الله علیه) در افتاد؟ بعد از اینکه مردم فهمیدند و مردم خواستند؛حتی بعداز واقعه چهارده اسفند نبود!(میگم چهارده اسفند و ذکر می کنم مردم کشی بنی صدر و توهین به آیت الله دکتر شهید بهشتی را چون مادر من جز افرادی بوده که در آن واقعه خیانت بار بنی صدر و اعوا و انصارش آسیب دیده به عنوان یک حزب اللهی و بوده و از ریز ماجرا به طور مستند خبر دارم )نبود.بنی صدر رسما در صورت امام می ایستاد و فحش می داد و توهین می کرد امام همچنان ایستاد تا مردم بخواهند تا او عزل شود و نه خود او! خاطرات حاج احمد آقا(ره) را بخوان که می دانم اگاهی حتما خانومی!تعریف می کند که بنی صدر صاف جلوی حضرت امام(س) می ایستد و میگوید :همین یکی دوماه می میری! و... که امام ساکت بودند و حاج احمد آقا عصبانی میشوند و می گویند ساکت شو و از اتاق بیرونشان می کنند!این امام است!می گذارد مردم بفهمند؛مردم بخواهند!در صورتی که کشور در جنگ است؛بچه ها آن ور کشور جان می دهند و پر پر می شوند و مهمات ندارند! این تعریف "حفظ نظام از اوجب واجبات " امام است!نه اینی که آقایان می گویند!نظام امام وابسته به مردم بود و اصل مردم بودند.نظام امام مردم بودند!اگر مردم می جنگند و خون می دهند و این بنی صدر این جا چه هاکه نمی کند به بهانه حفظ نظام امام(س) به خود اجازه نمی دهد رای خود بر رای مردم قرار دهد؛مگر آنکه مردم بخواهند آنهم نه با زور باتوم و گاز اشک آور و فلفل و تجاوز و لواط و جنایت!..بگذریم!در مورد بعضی نظرات که خلاف نظر امام بوده و توسط آقایان بازرگان و... مطرح میشده؛باید نظر کارشناسان و انقلابیون را پرسید!خب مثلا برای من هم جای سوال هست که وقتی نسخه اول قانون اساسی برای تصویب و همه پرسی داده می شود آقایانی چند و اندک دخالت می کنند و بر می گردانند و میگویند فلان را اضافه کن و فلان را کم کن و بعد که آقای بازرگان تهدید به استعفا می کنند امام می گوید نه این نه آن ؛وسط را اعلام می کنند و البته بیان می کنند که دارند این کار را میکنند یا درباره موضوعاتی این قبیل!
برای خودم چون شک و شبهه است بگذارید وقتی سخن بگویم که خود به یقین رسیده باشم!
(ادامه دارد)

Samaa گفت...

(در ادامه):
در مورد شخص آقای منتظری!حقیقتش ...یعنی راستش را بخواهید !چه دوستان خوششان بیاید و چه نیاید باید اعلام کنم!من به هیچ وجه ایشان را لایق رهبری و جانشینی نمی دانم!ببینید اشتباه نشود!من به عنوان مرجع عالیقدر و روحانی انقلابی ایشان را قبول دارم!توهینهایی که به ایشان شده؛حمله هایی که بر بیت و اهل بیشان شده را اصلا تائید نمی کنم و اعلام برائت می کنم از چنین افراد حرمت شکنی و...اما ایشان ایرادات و مشکلات و تضعیف های خودشان را همچنان دارند!این را از روی گفته های فرد یا افراد نمیگویم!من به شخصه در زمانی که در دست داشتن کتب نظرات ایشان یا رساله ایشان یا خطب نماز جمعه ایشان یا هر چیز دیگری از ایشان صرفا به دلیل وجود خارجی اش جرمی نا بخشودنی محسوب میشد؛به مطالعه کتب ایشان بی هیچ طرفداری از گروهی پرداختم!تمامی متون و خطب نماز جمعه ایشان را خوانده ام و...(نه از نویسندگانی در مخالفت با ایشان بلکه نقل خاطرات از خودشان بود و خطب همکه موجود است)جایش هم نیست که به این مورد پرداخته شود!ولی انتقاداتی که از سوی خط امامی ها بر ایشان شده(نه حرمت شکنی ها) را صدق می دانم!
من نمی دانم چه جور به این نتیجه رسیده اید که فردی مثل سعید حجاریان سکولاریست است !من مدافع کامل نظرات ایشان نیستم و این جا هم وبلاگ دفاع از نظرات ایشان نیست(و البته سطح سواد من به سطح نقد افکار ایشان نیست) اما اصلا نمی دانم چرا ایشان را به سکولار ها می چسبانید!آیا از روی یک مقاله؟کسی که جمهوری اسلامی ایران را یاری کرده؛همسرش سه سال در بند ساواک برای مبارزه بوده و زحمت کشیده برای این نظامی که با هدف برداشتن نظر جدایی دین از سیاست آمده و اصلا اصل کتب اولیه امام و سخنرانی های امام نقد جدایی دین از سیاست بوده چه طور ممکن است برچسب سکولار به او بچسبد؟بی انصافی است!اصلا تهمت است انهم ناروا!
بگذریم!
در مورد تقیید های لازم را قرار دادن و قرار ندادن!اگر این اصل رویه فکری شما بر امام باشد؛پس اسلام و پیامبر(ص) و علی(ع)که الویت دارند بر انتقاد و نعوذبالله گناهکاری و یا کوتاهی!
چرا که پیامبر هیچ تقییدی برقرآن نذاشت و خدا هم در قرآن صریح از علی(ع) نگفت تا بعد از رحلت پیامبر(ص)مردم از گمراهی رها شوند و چوب مصیبت نخورند و... و یا پیامبر چرا همان غدیر ماجرا و بیعت گرفتن را کتبی نکرد تا عهد و پیمانی راستین و عینی باشد یا هزار سوال دیگر!؟
از همین قرآن خدا هم سنی در می آید هم شیعه هم وهابی هم بهایی هم بابی هم...هزار و یک فرقه دیگر !این ایراد خداست ؟یا اشکال مفسرین و رجوع نکردن مردم به اهلف تفسیر برحق الویت دار که اهل بیتند؟
از هر سخنی هر چیز در میآید!
یاد سخن حضرت مسیح (ع)افتادم :
خذوا الحق من اهل الباطل ولاتأخذوا الباطل من اهل الحق کونوا نقّاد الکلام فکم من ضلالة زخرفت بآیة من کتاب الله کما زخرف الدرهم من نحاس بالفضة المموّهة, النظر الی ذلک سواء والبصراء خبراء.
ترجمه :
حق و حقیقت را هرکجا بود و از هرکس یافتید؛بپذیرید؛اگرچه از اهل باطل باشد و باطل را اگرچه از زبان حق بتراود نپذیرید.هماره سخنان را با دید نقد نگاه کنید.زیرا چه بسا گمراهی به وسیله آیه ای از کتاب خدا آراسته شده باشد.مانند امیختن درهمی از مس با نقره و انسان را بفریبد و به اشتباه افکند.از این روی یک می نمایاندو اهل خردند که باید سره از نا سره را باز یابند!
در مورد اصلاح طلبان و لیبرالها!
من کی به این برخاستم که بگویم اصلاح طلبم یا اصلاح طلبان را قبول دارم یا موضع ام یکی است یا شبیه است و... اولین پست من که اعلام کردم از میان نامزد ها به مهندس میر حسین رای می دهم را بخوانید.وقت نشد درد و دلی کامل باشد اما...
بله!هنوز هم می گویم کسی نباید جسارت این را حتی بتواند تصور کند که اندیشه امام(س) و یا گفته امام را مصادره به مطلوب کند!
در باب تاریخ هم!چرا خو :( چیشو آخه؟نثرش که صریح است و لهجه اش هم که..قلمش هم که روان است؟ چیشو آخه؟ :(
در مورد تقدم بعد عاطفی بر بعد منطق و عقلانیت انسانها!قبول دارم که اکثر ایرانی ها بر حسب نژاد و ذات عاطفی ای که دارند چنین اند!اما قبول دارید که یک نفر می تواند سعی کند که :
حب علی(ع) احساس است
و
تشیع علی(ع) عمل!
(ع.شریعتی)
و ما بخواهیم که شیعه باشیم نه محب!
(ادامه دارد)

مریم.ب گفت...

بانو
نشسته بودم...بی خبر...قرآن باز کرده بودم برای جبران عقب ماندگی ها
دیدم دارم یک آیه را 7 باره می خوانم و حواسم نیست.دیدم نمیشود.حواس پرت و این همه غم و غصه و فکر و خیال بد نمی گذارد ...
بلندشدم لباس پوشیدم بروم نزدیکترین امامزاده که امامزاده صالح بود...دعا خواندم..قرآن خواندم
موقع دعا عین عین عین خودت که نمی دانستم اول بگویم صبر جمیل به مادران داغدار این روز ها بده یا اسرای ما را از چنگال این بی دینان بی ریشه آزاذ کن...اول بگویم جوانان این مملکت جانشان دست خودت...مرافبشان باش...یا اینکه بگویم کشورمان را که دارد به سرعت سیر قهقرایی طی می کند نجات بده...نمی دانستم اول چه بگویم...

Samaa گفت...

(در ادامه):
در مورد لینک هرچه می خواهد دل تنگت بگو عزیز ! دنیای فانی ما از آزادی بیان هایی که خفه شده یا خفته در بستر و یا به گوشه زندانی خزیده و یا در بند و سلولی تاریک قرآن در دست گرفته پر است! آزادی بیان هست ! اما به قول آقایان خطر قرمز "قانون اساسی و رهبری"دارد ! :دی
امیدوارم به این جا آمده و بخوانید
اگرچه آن دقر حرف راندیم و راندیم و راندیم که نمی دانیم سرشت کلام از دستمان ما خارج و از حوصله شما در رفته یا نه!
بخشش از بزرگان است!
لازم است ذکر کنم که بعد از پست وبلاگ شما مبنی بر مساعد نبودن حالتان شب خوابمان نبرد و بعد از سحری که خوابیدیم خواب شما را دیدیم و البته بعد از خواب کنجکاو شدیم که زیارتتان کتنیم ببینم همانی هستید که ما در خواب دیدیم یا نه؟ :دی
و یدالله مع الجماعة
والسلام

فراری گفت...

با سلام خدمت بانوی آسمانی ، یار و یاور حیدر
قبل از شروع نقد نقد دو نکته رو باید بگم اولا دختر بابا یه دونه از این مجری سیب زمینی هام که شده برا کامنتدونیت استخدام کن حداقل وقت رو نگه داره ور داشتی سه هزار کلمه نوشتی من چی جوابتو بدم آخه عیب نداره ما که کم نمیاریم .... ثانیا می دونی از چیه این دیالوگ لذت می برم اینی که اینهمه صمیمی هستیم {و همدیگرو دوست داریم} ولی شدیدترین انتقادها رو به مواضع همدیگه می کنیم این اوج فرهنگ گفتمانه...البته ما پیش از این اینهمه با فرهنگ نبودیم احیانا کمال همنشین در ما اثر کرده...
اما شرح نقد
_اشتباه حکمهای حکومتی زمان امام آن بود که برای منافع کوتاه مدت رویه ای حاکم شد که مفاسد بلند مدتش را شاهدیم....نگوییم حکم حکومتی رو به انحطاط کشاندند بگوییم امام جلوی انحطاط این رویه که تنها شاید در شرایط اول انقلاب قابل توجیه بود را نگرفت...ابهام درنسبت شرعیت و مدنیت درتئوری امام هم نقدی است به جای خود....در این مورد من تنها یک سوال می پرسم اگر روزی ولی فقیه با حکم حکومتی مجلس خبرگان را منحل اعلام کرد و در مقابل مجلس خبرگان ولی فقیه رو با استناد به قانون عزل کرد ما چه کنیم؟
_اگر گفتم از صحیفه نگویید زیرا خواستم که اولویت تاثیرگذاری سیره ی عملی حاکمان نسبت به گفتارشان را یادآور شوم همه امام را با اقتدار صلابت و عزت به خاطر می آورند اموری که برای رهبر معنویه یک جامعه ی استبدادزده ضروری ترین امور است اما برای حاکم، انتقادپذیری (که نشانه ی پایبندی به خرد جمعی که علامت جوامع غیر استبدادی است)ضروری ترین ویژگی است ذهنیت موجود راجع به امام به خاطر ایستادگی درتحقق انقلاب، موضع گیری راجع به لانه جاسوسی، ادامه جنگ، سلمان رشدی و امثال این منشها شکل گرفته نه فلان صحبت تو فلان دیدار با فلان مسئول.....درضمن از سخن خیلی ها می توان دوتا صحیفه راجع به انتقادپذیری در آوورد همین امشب کلی گوش کردیم ولی چه فایده
....

فراری گفت...

در مورد اینکه امام افراطیها را کنترل می کردند ببخشید میشه بگی افراطی تر از گرفتن لانه ی جاسوسی یا انقلاب مخملی چه کارهایی می توانست صورت پذیرد که امام جلوش ایستاد...اینکه گفتی نقد بازرگان درست بود اما وقتش نبود....یعنی چی ...شما خودت معترفی که امام جان ملت بود خوب یه خواسته ای که میتونست معقول هم باشه رو نمی تونست به جامعه بقبولونه ...اتفاقا به نظر من این امام بود که تا حدودی خیال پردازیهای آرمانگرایانه و انقلابی گریهای افراطی رو به جامعه تزریق می کرد
_اما درمورد بنی صدر ...من در این مورد روایتهای گوناگونی شنیدم اما انصاف آن است که روایتی که شما مدافع آنید به واقع نزدیکتر است.اساسا اگر روایت شما را بپذیریم قائله ی بنی صدر نه تنها نقدی بر عمل امام نیست بلکه چونان نقطه ی درخشانی در کارنامه ی ایشان تا حدودی نیز مواضع انتقادی بنده(بی اعتنایی به خرد جمعی) رو زیر سوال خواهد برد(اگر بگم که آب و تاب دادن به نقد باعث شد روایت شما رو که نزدیکتر به واقع بود نادیده بگیرم یقینا توجیه خوبی نخواهد بود)
_اما در مورد منتظری ...من اصلا این حرف را نمی فهمم که ایشان برای رهبری خوب نبود....شما بگونسبت به کی خوب نبود؟ ....نسبت به شورایی آره خوب نبود اما بنده منتظری ساده رو تقریبا نسبت به همه آقایان باقی سر می دانم(البته نه بخاطر وجوه شخصیتی که بعدها هر یک از خود بروز دادند بلکه بخاطر عملکردشان تا به همان زمان) تازه اگه بپذیریم باند فاسدی دور و بر منتظری بود ...این رو هم بپذیر که باند فاسدی هم درصدد عزلش بود و نهایتا امام به خواسته ی این باند تن داد
...

فراری گفت...

بحث سکولاریست بودن این و آن مفصله من هم نخواستم مطرحش کنم تنها خواستم که فاصله ی برداشتهایی رو که از امام شده نشان دهم...اما شما این را هم بدان میان حجاریان دست پرورده ی موسوی خوئینی ها با حجاریان دست پرورده ی حسین بشیریه زمین تا آسمان فاصله است


ادامه)یا با جناب خلخالی چه کنیم....با مارکسیستها تا حالا بحث کردی احیانا هرچی میشه سریع اعداما رو میزنن تو سر مدافعین نظام البته بنده اگه به جمهوری اسلامی از بیست با کلی ارفاق بدم 5 به مارکسیستها میدم منفی پنج باور کن نصفشون از اطلاعات حقوق می گیرن
اما در مورد مصادره به مطلوب کردن....ببین این بحث فرع بر یه بحث هرمنوتیکی در رابطه با متون(گفته ها نوشته ها رفتارها..) به جا مانده از ایشونه....این که اولا ما چه تئوری تفسیری رو اتخاذ کنیم ....آیا اصلا هر تفسیر ما نوعی مصادره به مطلوب نیست....یا چه پیش فرض و پیش فهم هایی را باید برای رسیدن به فهم درست از سخنان امام داشته باشیم و با چه معیاری می توان میان این پیش فهم ها و پیش فرضها داوری کرد مثلا شما که میگی مصباح داره امام رو مصادره به مطلوب می کنه چه طوری این پیش فرضش رو که امام در دفاع از جمهوریت نظام صادق نبوده رد می کنید

فراری گفت...

آیا تفسیر به متن میکنی ...چه پیش فرضهای گوناگونی می توان راجع به تطورات فکری امام اتخاذ کرد کدامشون رو باید بپذیریم .....در کنار این بحث هرمنوتیکی یک بحث تاریخی راجع به وثوق متونی که به امام منتصبه لازمه دیگه مهمترینش مثلا نامه دوم به منتظری ...وثاقت یا عدم وثاقت این نامه به دو برداشت گوناگون از امام منجر می شود....تا موقعی که همه اینها انجام نشده به همین راحتی نمیشه گفت کی مصادره به مطلوب می کنه کی نه ....اینا شاید نصف اون چیزی که می شد درجوابت نوشت هم نبود ولی دیگه چشم و مخ من یکی که {.....}
راستی اگه پست امروز ظهرم به دستت نرسیده خبر کن دوباره بفرستم ولی اگه رسیده پس چرا نیومدی نظر بدی من جدم دلم تنگ شد فکرکن شعرت رو به یکی تقدیم کنی ولی میلی برای خوندنش نداشته باشه

حمیده گفت...

سلام
تو جوابت به توانا از مطالعه اونم این کتابها از دوران راهنمایی گفتی!
ادرس وبت رو از بچه ها گرفتم و اومدم!
خیلی بین بچه ها میر حسینی بودنت پیچیده .اونم یکی مثه تووووووووو
ادم سیاسی نیستم
ولی برام جالبه که ی دختر 10-12 ساله تو دروان راهنمایی سیر مطالعاتی از این ادمها داشته باشه
میخوام -دیر بودنشو کار ندارم-بدونم سیر مطالعاتیت چی بوده؟گفته بودن پری !الان که دیدم جالب تر شد
از همون راهنمایی بگو

Samaa گفت...

@ مریم:
علیک و رحمة الله!
چی بگم؟:(
صوفی ما که ز ورد سحری مست شدی
شامگاهش نگران باش که سرخوش باشد
خط ساقی گر از این گونه زند نقش بر آب
ای بسا رخ که به خونابه منقش باشد
غم دنیی دنی چند خوری باده بخور
حیف باشد دل دانا که مشوش باشد
(این بیت آخری رو باور نکن؛وگرنه می شویم :لم تقولون مالا تفعلون ؟ ...بذار به حساب حافظ..ما هیچ مسئولیتی به عهده نمی گیریم :دی )
منم امامزاده می خواااااااااااااام
بی انصاف منم خبر می کردی با هم می رفتیم خو :(((((((

Samaa گفت...

@ سرکار خانم توانا :
جواب شما محفوظ ٌ محفوظ است در نزد ما !
خدمت می رسیم بانو برای عرض ادب !
عذر تقصیر برای شکستن دل !
من دل شکستن را برای خود حرام کرده ام !
بر من نیست که حرامی حلال شود.نبود ما بالکل در نت بوده نه در نزد شما بانو!

Samaa گفت...

@ حمیده :
ببخشید شما ؟:-/
بچه ها ؟
پیچیده؟
ماهم نیستیم اتفاقا !
دختری چند ساله ؟!
حدس میزنم این بچه ها از کجا آب می خوره و پشت این سوال و اومدن شما و این حرفها چی خوابیده !
خدا همه را هدایت کند!
نمی شناسید که این جوری می گید.اوکی.این روزها مد شده برای تنویر افکار عمومی "پرده ها رو بالا بزنند" اینم روش {{نه به خاطر سوال شما؛بلکه برای خوابیدن گردی که ممکن است عده ای بلند کنند و شایعه بیندازند و صد البته برای کمک به دوستان اگر می خواهند سیر مطالعاتی داشته باشند}}:
من از سوم ابتدایی که کلاس انشاء جز درسهامون اومد !طنز نویس شدم!اولین انشاء معلمم بهم جایزه داد!طنز نویس بودم(در حد قهار و شعر بداهه گفتن و...گاهی هم هجو نویس)تا پنجم ابتدایی که راه و رسم دین و انقلاب و... جزیی از نوشته هایم شد !
اولین جایزه را از فرهنگسرای شهید رجایی بابت مقاله ام در جشنواره ای که به مناسبت "بیست و دوم بهمن"بود گرفتم !
دومی هم مقاله ای بود که در پنج ابتدایی نوشتم ؛فرستاده شد به منطقه؛از دست رئیس منطقه جایزه گرفت ! و بعد هم مراحل استانی و... درباره انقلاب !
و بعد تصمیم شد در کنار نوشتن و استفاده از احساس از آنچه که خود به عنوان سخنگوی یک خانواده کاملا مذهبی؛کاملا انقلابی و کاملا اهل جبهه و... و مستند ساز روایات شوم! به سمت مطالعات بنیادی و ریشه و تفکری و... بروم!
از باب احساس به سمت عقلانیت و بعد هم احساس و عقلانیت بروم!
مطالعات که اندکی شروع شد !
سال اول راهنمایی بودم که از خانواده خواستم در باب اسلام و خدا مختار باشم ! و طی میزگردی با اعضای بزرگ خانواده اعلام کردم که :
می خواهم خودم تصمیم بگیرم که مسلمان باشم یا نه !؟
محجب باشم یا نه ؟!
انقلاب را قبول داشته باشم یا نه؟
اصلا خدا پرست باشم یا نه !؟
و از خانواده قول گرفتم که به تصمیم در آخر احترام بگذارند و در ضمن همراهیم کنند !
البته این را ازم قول گرفتند که در هر شرایطی و با هر اعتقادی (قبل از به یقین رسیدن)به هیچ وجه من الوجوهی "نماز و روزه ام "ترک نشود(هیچ اصلی فرع نشود و هیچ حرامی حلال و هیچ حلالی حرام) و البته همچنان محجب چادری بمانم تا مرحله تصمیم نهایی و...
در ضمن قول دادند در خریدن و خواندن و یا در اختیار قرار دادن کتب همراهیم کنند (و انصافا همراهی کردند)و البته قول گرفتند که در مرحله ای بودن سیر مطالعاتی نظارت داشته باشند(به قول امروزی ها بی رویه سمت کتب "ضالة"نروم و حتما در کتبی که دستگیری می خواهد یا خودشان و یا از فردی که هردو طرف قبول داشته باشند کمک بگیرند ) و...
سیر مطالعاتی دو سال تمام طول کشید و البته در کنار آن درس خواندن من در یکی از بهترین مدارس تهران بود که رقابت در حد فاجعه(شاید هم بدتر)بود(این را هم قول گرفتند که هیچ آسیب که سهل است هیچ تغییر روندی در درسم پیش نیاید)که خدارو شکر.کسب رتبه های علمی در منطقه و مسابقات بنیه علمی و جوایز هم در کنار مطالعه بود!
قبلا با کتب قرآنی آشنا بودم!من سال پنجم دبستان "تفسیر المیزان" می خواندم!و بر سر تفسیرهای آمده از داستان حضرت موسی(ع)با معلم پرورشی یک به دو می کردم !
و البته یک خاطره تلخ ! که هیچ وقت تلخی آن از ذهنم نمی رود و نمی رود و نمی رود... داستان یک بحث است که سر کلاس پنجم ابتدایی با خانم ص... داشتم؛داستان سر حضرت محمد(ص) و خدیجه بود و... خلاصه اسلام و... من هم گفتم که در کتاب تفسیر المیزان جلد نوزده(شاید بیست.حضور ذهن ندارم) که مادر خانه داریم امده که در بهشت حضرت محمد با حضرت مریم(س)ازدواج می کند و... و سوال کردم که یعنی چی؟اصلا حرام و حلال و حرمت و.. هست در بهشت و...؟ از این حرفها!معلمم عصبانی شد؛گفت داری سب پیامبر(ص)!!!!!! می کنی و... کلی توهین و بد و بیراهه و... تحویل ناظممون داد منو!
ناظممنون هم تحویل مدیرمون!
مدیرمون هم عصبانی ...(ادامه)

Samaa گفت...

(در ادامه):
مدیرممون ازم قول گرفت که همین فردا کتاب تفسیر المیزان بیارم و بهش نشون بدم وگرنه...
منم با اطمینان صد و بیست درصدی گفتم بله.میارم!اون روز رفتم خونه!ما یک اتاق به اسم کتابخانه داشتیم!از کف تا به سقف پر کتاب بود.و از شانس گند من کتاب تفسیر المیزان اونم اون جلد به بالاترین طبقه صعود کرده بود.من هم فقط ده سال داشتم و قدم کوتاه بود و گذاشن صندلی و رفتن رو کفایت نمی کرد.مجبور شدم بالش بذارم اونم چند تایی رو صندلی و..خلاصه ...:(
فرداش رفتیم کتابو دادیم و متن رو نشون دادیم و... مدیرمون گفت باید ببری سر کلاس به معلمت نشون بدی و... خلاصه بااینکه دماغ معلمم سوخت و دل من خنک شد ولی برای من که شاگرد اول کل ابتدایی بااون همه بچه بودم که صفت:"جان"از قسمت دوم اسم کوچگم از دهان معلم ها نمی افتاد و... این کار این قدر تلخ بود که...
بگذریم.
آها یک خاطره دیگه!
همین "یکی از بهترین مدارس تهران"که میگمبرای دوره راهنمایی. برای آزمون ورودی نفر دوم شده بودم.مصاحبه هم داشت؛رفته بودیم آزمون بدیم اون خانومه(که بعدا فهمیدم معاون است)ازم پرسید آخرین کتاب غیر درسی ای که خوندی چی بوده ؟ منم گفتم:تفسیر سوره حمد امام خمینی"خانوم چشماش چهار تا شد بعد با یک حالت مشمئز کننده همراه با خنده پرسی:خب!بگو توش چی نوشته... منم گفتم.تو کتاب تفسیر؟گفت آره!گفتم خب تفسیر سوره حمد و دیگه!...بعد عصبانی شد گفت بله.فهمیدم.چه تفسیر کرده... منم بهش گفتم...من تمومش نکردم تا سر "صراط الذین .."خوندم و شروع کردم که قشنگ ترین قسمتش به نظر من"همین بسم الله"سوره حمد است و ...تازه تحلیل هم می کردم تفسیر امام (س) رو!...
تازه تو مصاحبه"ازم پرسیدن (ی خانم دیگه):"دخترم به نماز چه قدر اهمیت میدی؟منم که به نظرم سوال چندشی بود.با حالت یخی گفتم:اون قدری که از رو پل رد شم!
بعدش اون دو تا خانوما هی بهم نگاه کردن!
بعد اون یکی خانومه گفت : این جا نوشتی:دیوان امام(س) رو حفظی؛آره؟منم گفتم:همشو نه!...بعد چون حرصش گرفته بود گفت:خب پس این که دیگه نمیشه گفت :دیوان حفظ کردن!منم عصبانی شدم گفتم...خانم اگه شمام مثه من می خواستین دیوان امام رو که هفت هشت بار(مطلع شعره این بیت) هی میگن :
ای نقطه عطف راز هستی
برگیر ز دوست جام مستی
رو حفظ کنی و وسطش یادت بره کدوم قسمت بودی؛نمی رسیدی همشو حفظ کنی؟!
بعد خانومه رو صندلی تکون خورد؛گفت:خب بگو نظر امام(س)راجع به حجاب چیه؟
منم گفتم:
حجاب جسمانی با روحانی؟
بعد خانومه گفت:یعنی چی؟
منم گفتم:حجاب روحانی رو خود امامم(س) نمی دونه(البته اینجا رو خندیدم کلی ..با بچگی و حس و حالش دیگه.فقط ده.یازده سالم بود) و بعد این شعرو خوندم:
در حجابیم و حجابیم و حجاب
این حجاب است که خود راز معمای من است
و..(البته من تو مصاحبه ها قبول شدم )
بگذریم.کلا ما از این لحاظ و وارد شدن به این راه ضربه تو روحیه بچگی ام از طرف یک سری ادمهای خشک مذهبی و متحجر و زبون نفهم زیاد خوردیم!
...آخر سیر مطالعاتی با کتب حضرت امام(س)(اعم از خاطرات{{به جرئت می توانم بگویم تمامی کتب خاطراتی که تا آن سال چاپ شده بود }}) و چهل حدیث و تفاسیر و... ختم شد!
در ادامه سیر مطالعاتی تقسیم بندی شده از خودم رو برای انهایی که صرفا(بدون هیچ ترفند و غل و غش و مسخره بازی ای که می دانم هدف بعضی هاست) میذارم:

Samaa گفت...

خب دوستان اگر می خواین یک سیر مطالعاتی فراگیر داشته باشن بهترین کار اینه که تقسیم کنند!و اولا ببینند که تو کدوم حوزه ها میخوان پا بذارنو البته توجه داشته باشن که حوزه هایی که باهم تداخل فکری پیدا میکنه..یکی شو کامل نرن..اون یک بمونه و... به نظر من اگر هم شده از هر حوزه ای کتابکی بخونید بدک نیست!
دوم:
برای خودتون مرحله ای کنید :سیر مطالعاتی رو میگم
از کتب ابتدایی شروع کنید!تا...
سوم:
از نویسنده هایی که میشناسینشون شروع کنید و از اونهایی که میشناسین اول از اونهایی بخونید که بهشون علاقه یا اعتقاد یا اعتماد دارید
چهارم:
از کبت قدیمی شروع کنید تا به کتب جدید برسید.
پنجم:
حتما همراه یا تشویق کننده یا گروهی یا استادی...چیزی..برای اینکه اگر سوالی به ذهنتون رسید حتما پی جوابش برید،نذارید تلمبار شه که اون وخ کتاب خوندن و سیر مطالعاتی تون بی تعارف به درد عمه گان گرامتون می خوره!کتاب برای ایجاد سوال..رفع سوال و به نتیجه رسیدن است وگرنه وقت تلف کردنه!
ششم:
قبل از شروع مطالعه حتما نظر اساتید را از الویت کتب بپرسید.مثلا(آن موقع که من شروع کردم که نبودن ایشون ولی شماها استفاده کنید) در صحبت های اقای الهی قمشه ای عموما(شاید اکثرا)سخنرانی ای نکردند که در آن توصیه به خواندن چند کتاب نداشته باشند یا علماء دیگر یا ...
{بقیه اش هم سلایق شخصی است که باید دخالت بدید}
و اما دسته بندی ای من در برابر خودم قرار دادم:
مطالعات اجتماعی؛تاریخی؛سیاسی؛فلسفی؛اقتصادی؛ایدئولوژیکی؛قرآنی و نهج البلاغه و صحیفه است.
در ادامه از هر دسته بندی چند تا کتاب که در برابر خودم قرار دادم رو میگم(اصلا لزومی نداره اینها تائید شده باشن یا... در ضمن این نقل از سالها قبله.کتبی بهتر و مهم تر و...آمده{{حس نوستالوژیک دارم :دی...کاغذی رو که رفتم آوردم از کتابخونه ام... از سفیدی رنگش به زردی افتاده...تازه چون ورقه اش ارزون بوده ؛داره می پوسه و نمی تونم دفترچه مو ورق بزنم :دی }}
اجتماعی :
الف)
چشمهایش(بزرگ علوی).خسی در میقات(آل احمد) نون و والقم(آل احمد) حاج آقا(صادق هدایت)سوشون(سیمین دانشور)عزاداران بیل(غلامحسین ساعدی) و...
ب)غرب زدگی(آل احمد)خدمت و خیانت روشنفکران(آل احمد)روح ملتها(آندره زیگفرید)وعده راست(طه حسین)داستان راستان(م.مطهری)پدر؛مادر ما متهمیم(ع.شریعتی)چه باید کرد؟(ع.شریعتی)ازکجا آغاز کنیم؟(ع.شریعتی)یاد و یادآوران(ع. شریعتی)و...
ج)
به کودکی که هرگز زاده نشد(اوریانا فالاچی)ایالات نا متحد(ولادیمیر پوزند) و...
مطالعات سیاسی(توصیه خواهرانه:اینو مطالعات که من کاغذش در برابرمه مال هوار سال قبله که... می فهمی ده-یازده سالگی یعنی چند سال پیش.نه؟..الان حتما حتما حتما عوضش کنید :دی...با این اوضاع خوشگل سیاسی ما و منگل مابانه خارج) :
الف)
مصاحبه با تاریخ(اوریانا فالاچی) و...
ب)
زندگی جنگ و دیگر هیچ(اوریانا فالاچی) شکر در کوبا(ژان پل سارتر) و...
(دوستان دراین قسمت شما می تونید بسته به دیدتون از کتاب غربیان و خیلی کتابهای دیگه استفاده کنید... البته"کتب ضاله" رو ... :دی نگیرنتون؟بی خیال این قسمت شید؟لااقل بی خیال خرید کتب این قسمت شید.برید حسینیه ارشاد(البته من خودم سه سال دیگه عضو این کتابخونه نیستم چون بعد از اومدن گه هر بار بعضی به عرصه فرهنگ و ارشاد ی گندی خورد به این کتاخانه که نگو..مدیریتش عوض کن...نوارهای بخش نابینایان که عالی بود برای وقت های تلف شده مابین راه من تعطیل شد... اصلا ی فاجعه ای )
تاریخی:
اینو مختارید.من خودم به نویسنده خیلی اهمیت میدم تو کتب تاریخی.هر کتاب تاریخی ای رو نمی تونم تحمل کنم!
ولی کتب سردار جنگل؛قیام محمد خیابانی؛تاریخ مشروطیت کسروی؛زندگی لطفعلی خان زند؛فریاد خلق(مهندس بازرگان{{نمیدونم الان تو بازار هست یا نه؟من نسخه قدیمی این کتابو خوندم.حتی یادمه روش نوشته بود عبدلله راستگو به جای مهدی بازرگان}})
برای کتب تاریخی زندگی پیامبران.خب من خجالت میکشم که اسشمو الان به شما بگم چی نوشته اینجا..چون خیلی هاش داره**برای کودکان و نوجوانان**(ببند نیشتو!من اون موقع بچه بودم)

Samaa گفت...

توصیه می کنم زندگی نامه امامان را همه اش از نویسنده های ایرانی نخونید.برید از این ور اون ور پیدا کنید!
از نویسنده هایی که من خوندم:
زین العابدین رهنما(برای پیامبر و...)
محمد جواد باهنر(برای عصر بعثت و..)
**حتما حتما حتما"فاطمه فاطمه است"شریعتی!**
**حتما حتما حتما حسین وارث آدم شریعتی!**
**حتما حتما علی حقیقتی بر گونه اساطیر شریعتی!**(کلا شریعتی دیگه ... :دی )
سید علی خامنه ای(صلح امام حسن)
ع.شریعتی(برای ابوذر و سلمان و حجر بن عدی و کمیل و...)
محمد رضا حکیمی
م.مطهری(نهضت های صد ساله اخیر)
صادق زیبا کلام(اینم بگم من حالم از این بشر بهم میخوره..خوندم ببینم قلمش چه جوریه..مثل آقای منتظری که هی می خوندم حرفاشونو ببینم چه جوری ان آخر سر هم حرف و نظر اولم بود و موند؛البته من به ایشون احتراممیذارم و مخالف هرگونه حرمت شکنی ام)
علامه طباطبایی(شیعه شناسی و...)
و...
فلسفی:
کتبی که من خوندم الانه همش" کتب ضاله"است.نخونید :))
برای دوری از تشویش اذهان عمومی می توانید به پسر دکتر بهشتی مراجعه و اسم کتب رو از ایشون بگیرید :))
**بهتره همون "دنیای سوفی**رو که بعدا وقتی دبیرستان رفتم؛اومد و خوندم رو بخونید..اگر اینم نرفته باشه جز "کتب ضــــــــــــالــــه"! :دی
کتب دکتر سروش هم اخه...چون ی منافقه سکولار کمونیست محارب ملحد (ببخشید دیگه برچسب ها چی بودن؟ :دی) است ایشون!
{{داخل پرانتز...به دور از شوخی من برای شخصی مثل ایشون متاسفم!من بیشتر از اونکه کتب ایشون رو بخونم نوار سخنرانی هاشونو گوش کردم.الحق والانصاف سخنران قهاری ان و نحوه سخنرانی شون اصلا واسه خودش ی سبکه... شنونده جذب کنه و... اگر ساعتها گوش کنی شاید به ندرت خسته بشی و..)ولی نظر شخص ام اینه که خیلی خودشونو خراب کرد (بعد از ی سری جریانات) و حیف و صد حیف دکتر سروشی که تفسیر سوره های قرآنشو گوش می دادم!حیــــف!واقعا!حیف! خیلی سخته بگم بعد از ی سری حرف ها من به این معتقد شدم که شما فقط ی سخنران خوبی!..بگذریم}}
کتب شهید مطهری(تا نرفته جز کتب ضاله بگیرید و بخونید)
کتب مرحوم بازرگان(وحی و جبرو اختیار و تکامل و...)کتب علامه جعفری هم هست!
و...
تو بحث خداشناسی و جهان بینی فلسفه بیشتر کتب از نویسنده غیر ایرانی بخونید این جوری دیدتون وسیعتر میشه!{{البته کتب حضرت امام و شهید مطهری و اقای طالقانی و شهید بهشتی و شریعتی و بازرگان و..هم هست!}}
تو بحث فلسفه تاریخ:
خب الان که لیست و این ورقه زرد شده و خط قدیمی رو نگاه می کنم می بینم کتب خیلی قدیمی ان(البته تا این جا اکثر کتب قدیمی بوده و شاید اصلا...من از همین دفترچه که مال خودمه نوشتم)شماها مسلما می تونید کتابهای بیشتری بخونید که جدید باشن.نثر امروزی داشته باشن و.. بااین حال من این اسم کتابهایی که تو این لیست در برابر خودم قرار دادم رو میگم بهتون :
تاریخ و شناخت شریعتی(ببینید خودتونو خسته نکنید.من هی میگم شریعتی ..مطهری..شریعتی..مطهری..برید همه کتابهای شریعتی و مطهری رو بخونید دیگه.تا من هی ننویسم این دو تا رو :دی )فلسفه تاریخ(شریعتی :دی )مذهب علیه مذهب (شریعتی :دی ) تفسیر سوره روم شریعتی ...آریاین چنین بود برادر شریعتی...انتظار مذهب اعتراض...اگر پاپ و مارکس نبودند(ضاله اس نخونید ) محمد از ولادت تا وفات(شریعتی :دی )قیام و انقلاب مهدی(مطهری)مقدمه ای بر جهان بینی اسلامی (مطهری :دی){{کلا مطهری :دی }}
پیروزی حتمی(بازرگان..ضاله اس..یعنی ظاهرا اصلا خود این آدم ضاله است :دی نخونید )تحلیل تاریخی از دو مفهوم قرآنی (حسین رهجو){{من بعد از هوار و قرنی..یعنی درست همین سه ماه پیش تو انتخابات فهمیدم این همون میر حسینه و من نمی دونستم.خب به من چه. چه می دونستم خب..ولله :دی...ضاله است نخونید :دی )
و...
در بحث جامعه شناسی اسلامی :
کتابهایی که من خوندم کتابهای مامان و بابام بوده!هرچی بود خوندم.دیگه رده بندی نکردم...تو کتابخونه می گشتم...می خوندم.می دیدیم به درد نمی خوره می بستمش.نمی دونم.خود دانید!
چندتایی که یادم میاد :
تشیع علوی.تشیع صفوی(نمی گم از کی؛چون می زنید :دی )آینده بشریت لز نظر مکتب ما(آیت الله طالقانی)موضع گیری طبقات اجتماعی در قرآن(زهرا رهنورد){{در ضمن اینم بگم وقتی خوندم نمی دونستم کی ان ..تو کتابخونه مامان بود..کتاب هم خیلی قدیمی بود... تازه کتاب حجاب رهنورد هم اصلا نمیشد خوندش..چون مامان می گفت من این حجابمو از کتاب زن مسلمان دکتر شذیعتی و حجاب رهنورد دارم من خوندم....گفته باشم}}

Samaa گفت...

خب رسیدیم به بخش ایدئولوژیکی :
ش ر ی ع ت ی ( :دی ) :
فوری ترین نیاز امروز انسان
اسلام شناسی
بحثی در ایدئولوژی مکتب واسطه
عرفان
روش شناخت اسلام
نیایش
معجرا صالحان حسنات
ایمان در علم
مسئولیت شیعه بودن
شهادت
حج
میعاد با ابراهیم
فرهنگ؛تمدن؛ایدئولوژی
بحثی پیرامون ماتریالیسم و کمونیسم(از من نشنیده بگیرید هیچ عواقبی را نمی پذیرم نگن فردا تشویش افکار عمومی..اگه ضاله اس نخونید )
قاسطین و مارقین وناکثین
....
ببینید کلا شریعتی =))
و کلا مطهری =))
اقتصادی:
اینو نمی دونم!
چون فقط یکیه ...حالا همین رو میگم :
اقتصاد در مکتب اسلام امام موسی صدر
تفسیرهای قرانی هم که فت و فراووون هس..انواع و اقسام
البته حقیقتش من کتاب تفسیر بعد از تفسیر المیزان زیاد که رده بندی کنم اونا رو یا انتخاب کنم, نخوندم
نوار سخنرانی گوش دادم
حالا هر دوشو میگم:
نوار ها
که مال
دکتر شریعتی
و
سروش
و
امام(س)
(بعدا اقای الهی قمشه ای اضافه شد)
بود
کتابها هم :
طرح کلی اندیشه اسلامی(خامنه ای)
همرا با قیام موسی(رهنورد)
همگام با هجرت یوسف(رهنورد)
{{من دیگه این کتابارو پیدا نکردم که بخرم هرچی هم گشتم تو انقلاب و...نبود. یکیشو که همراه با قیام موسی بوده..مال مادرم بوده..که ظاهرا تو دانشگاه تهران خانم رهنورد این کتابو سخنرانی کرده یا چی بوده..مامان کنارش نت نوشته...و خیلی قاطی پاطی بود برای خوندم..کتاب کوچولوئیه.ولی چون قدیمی بود و فونت قدیمی و ریز داشت و تو دست خط مامان هم رفته بود... بد جور بود...الان ام هس.. اتفاقا چند روز پیش یکی گفت نیست تو بازار!بیا و تو نت قرار بده..خواستم قرار بدم.دیدم توانایی اسکن نداره برگه هاش بد میفته..نازکن..زرد هم شده..شاید عکس گرفتم... گذاشتم.بقیه اش با خودتون..اون یکی هم هجرت یوسف تو حسینیه ارشاد که بود... الانو نمی دونم}}
برای نهج البلاغه:
اگه گفتین کی و کی؟
:دی
نه کتابهای علامه جعفری هم هس
تازه کتاب جرج جرداق رو هم بخونید
برای صحیفه هم ...
:دی
زیباترین روح پرستنده :دی
و درسهایی از مکتب سجاد
و
شرحی بر دعاهای صحیفه
شریعتی
البته کتاب جواد فاضل هم هس
این از این.. رده دیگه:
من پیشنهادم اینه که بنابر سلیقه و اعتقاد شخصی برید سری بزنید و خود زندگی نامه نویسنده هایی که تا حالا از کتاباشون خوشتون اومده هم بخونید!
سیره مطالعاتی زندگی حضرت امام(س)
دکتر شریعتی
آیت الله بهشتی
آیت الله مطهری
و...
این خیلی کمک می کنه .باور کنید!

Samaa گفت...

در آخر:
من کتبی که در اثبات خداوند بوده نیاوردم.آن مطالعاتی شخصی است از اثبات خداوند توسط یک دانشمنده فیزیک و وجود خدا در علم نجوم بگیر تا کتاب "من یک مسیحی نیستم" و کتب کاملا علمی و... هر کی خودش می دونه که سیر مطالعاتی اش باید چه جوری باشه!
این سیر مال هوار و اندی پیش است
لطفا به روزش کنید
اما هرگز و هرگز موقع به روز کردن کتب
دکتر شریعتی
و
استاد مطهری
را حذف نکنید!این یک توصیه خواهرانه است!
این حس نوتالوژیک باعث شد برم سر وقت بعضی چیزا!
(ما تو انباری خونه سه کمد پر کتاب داریم علاوه بر اینکه هر کسی تو اتاقش یک کتابخانه پر کتاب داره و یک اتاق کتابخانه داریم )
بهش میگن برانگیختگی نوستالوژیکی :دی
http://msamaa.persiangig.com/image/nos-blog/DSC00012.JPG
http://msamaa.persiangig.com/image/nos-blog/DSC00014.JPG

رندبازاری گفت...

سرکار خانم آسمان
سلام
تقریباتمام وبلاگتان را خواندم و محظوظ شدم. در مورد پست آخرتان می‌خواستم نکته‌ای را خدمتتان عرض کنم.
به گمانم در انقلاب 57 چیزی بود که وضعیت امروزمان ناشی از آن است. ما به جای اینکه آرمان‌هایمان را پی بکیریم و افراد را پرستیده‌ایم.
از نوشته‌هایتان بر می‌آید که بسیار به مرحوم امام(ره) دلبسته‌اید.(من هم به ایشان دلبستگی خاطر دارم) اما امیدوارم این دلبستگی باعث آن نشود که کاستی‌های آن بزرگوار را نبینید. این کاستی‌ها در آنچه که امروز بر سرمان آمده‌است، بی‌تأثیر نیست.
یاهو

Samaa گفت...

@ رند بازاری :
علیکم و رحمة الله!
لطف کردید.البته تمام وبلاگ که... ین جا قرار نبود هجمه کلیک افراد قرار گیرد.قرار بود جایی دنج برای دست نوشته هایی چند باشد،وقایع الاتفاقیه اخیر این قدر ... بود که نمیشد جایی دنج باشیم و عزلت دنیای مجازی اختیار کنیم.
متاسفانه یک خصوصیت اخلاقی که در بین مردم ایران و یا بخشی از مردم ایران یافت میشه اینه که یا فردی را در حد پیامبر (ص)بالا می برند یا صاف میگن یزیده!
این صفر و صد بازی ها!
یا به قول ما کامپیوتری ها کد و دیکد کردن ! بعضی جریانات را ناخودآگاه پیش میاره!
یکی اش همینه که میگید.
به فرد وابسته می شوند نه جریان!
به فرد متکی می شوند نه راه!
دنبال یک فرد می گردند که قهرمانشان باشد و همیشه یکی رو میخوان که جلوشون باشه
دنبال یکی می گردن که ستایشش کنن
دنبال یکی می گردن که همه کاستی بیفته گردن اون
و...
(اگر فرصتی بود و مجالی نقدی بر این سوال که :آیا رهبر نهضت را می آفریند یا نهضت رهبر را ؟می نوشتم{{حقیقتش ما در دانشگاه سر یکی از کلاس های معارف بودیم.تحقیق میداد استاد!ما قسمت شهید مطهری را برداشتیم!... به جا کپی پیست کردن مطلب چند وبلاگ و دری وری نوشتن و رونوشت به این کتاب و آن کتاب این سوال و دیدگاه شهید مطهری را نقد کردیم!زودتر از همه دادیم این حاج آقا هه(روحانی بود خدا ازش نگذره)بخونه!...چشمتون روز بد نبینه!اول خواست جلوی خودشو بگیره ولی نتونست!بعد من گفتم.اگر مایل نیستند صرفا نظرات و تحلیل بر نظرات استاد مطهری باشد تحقیقم!ایشون گفتند نه اگر حرفی اضافه بود بگوئید!...نشان به آن نشان که نمره ما را 13 داد×شما فکر کن!... رفتیم پیگیری.کوتاه هم نیامدیم و چون اساتید معارف اظهار ارادت دارند بعضا به ما و... ایشون ..}}بگذریم!)
دل بستگی را خوشحالم که درک کردید!
منصفانه به قضیه نگاه کنید !
آیا همین حرف شما ادامه حرف بالایتان نیست ؟
باز به فرد نسبت دادید نه جریان!
حضرت امام(س)مثل همه انسانهای غیر معضوم خطا و اشتباه می تواند داشته باشد و دارد مثل همه غیر معصوم ها!
اما نسبت دادن کاستی های موجود جریانی در حال وقوع و یا اتفاق افتاده دلیل بر محرز بودن کاستی فرد نیست.

بمب گوگلی غزه