دیگر بس است عدل ، پس از این ستم كنید
لطفی كنید و از سر ما سایه كم كنید
هرچند پیش از این به شمایان نداشتیم
چشمی كه بعدها به ضعیفان كَرَم كنید
آن قامتی كه سرو سهی داشت پیش از این
آن قدر راست نیست بخواهید خم كنید
ما را دو متر خانه از این شهر شد نصیب
باور نمیكنید اگر، هم قدم كنید
ماند اختلافمان به قیامت كه با شما
یك مرد هم نمانده كه او را حَكَم كنید
هرگز قلم به مدح شمایان نمیزنم
حتی اگر دو دست مرا هم قلم كنید
ما را به حال خود بگذارید و بگذرید
یعنی حریم شعر مرا محترم كنید
مردیم در زیادی عدل و وفور داد
دیگر بس است عدل، كمی هم ستم كنید
(ناصر فیض)
پ.ن :
کاری کنید(یم) که به کفر از دنیا نرویم ...
کاری کنید(یم) که به کفر از دنیا نرویم ...
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر