همایش پدر از دیدگاه پسر با سخنرانی دکتر احسان شریعتی(پسر دکتر) و با حضور خانم دکتر پوران شریعت رضوی(همسر دکتر) با هدف بزرگداشت دکتر شریعتی درتولد دکتر(دوم آذر) ساعت 13 در تالار اقتصاد دانشگاه شهید بهشتی با سلم و صلوات برگزار شد(بعون الله تعالی :دی )قرار بود تالارهای ابوریحان داده شود (که این تالارها از اول هم برای ما !!نبوده) ..خلاصه شد تالار دانشکده اقتصاد با گنجایش 200 نفر!!!!!!!!!!
ساعت 12:30 درب تالار باز شد و جمعیت کانه...استغفرالله..خیلی آرام!! و متین !!و با شخصیت بر جایگاه نشستند ! ساعت 12:45 همه صندلی ها پر شد..ساعت 13 جا نبود وارد تالار شوی...کناره های تالار...پشت صندلی ها..جلو...روی سن و آویزوون اسپیکر ها...روی میله های پروژکتور ها و کول همدیگه و...:دی...ساعت 13:10 بیرون تالار جمعیت پر شد...ساعت 13:15 دانشکده اقتصاد دیده نمی شد سنگ فرشش !بقیه اش را هم نمی دانم :دی خلاصه با توجه به داد و هوار ها و غر ها و... 700 نفر شد !
نکته قابل ذکر :
همین ساعات برگزاری همایش به مناسبت هفته بسیج در دانشگاه ایستگاه صلواتی بنا شده بود که آش و چایی و مخلفات می داد و البته پکیج و کتاب و آهنگ و...هم بساط بود.
قبلش هم در میدان اصلی دانشگاه ! نماز جماعت خوانده شد و در ادامه اتوبوس ها دم درب دندانپزشکی دانشگاه(درب میانی بلوار) برای حرکت به سمت سفارت عربستان برای اعتراض به کشتار وحشیانه شیعیان صعده یمن آماده عزیمت بودند(خدا نسل ظالمین رو ورداره از روی زمین) و... خلاصه برنامه زیاد داشت دانشگاه این روز 3 آذر برای خودش!همگی نه خسته!
ساعت 13:15 شد جمعیت داخل سالن استقرار گرفته بودند و منتظر...شروع به خواندن آهنگ یار دبستانی من کردند و با دست زدن و داد و صدا خواستند آهنگ را برگزار کنندگان پخش کنند!خواسته اجابت شد و اهنگ پخش شد!و البته جمعیت هی داد میزد که بلند تر بشود صدایش که هی بلند تر میشد صدایش ولی در حد شنیدن فقط!!...بعد امدند گفتند چیزکی...بعد گفته شد دست نزنید ...فقط بخوانید...بعد فقط خواندند..بعد هی خواندند...هی خواندند..تقریبا یک ربع خوانده شد...دیگه اخرای این یک ربع خودمان خندمان گرفته بود...هرکسی حرف میزد با بغل دستی و می خواند و می گفت و نگاه می کرد و...ولی می خواند.این قسمت آخر با مزه بود(+)که آقای دکتر شریعتی ثانی تشریف مبارک آوردند!دست و سوت و کف و تشویق و... بود تا ایشان مجبور شد بایستد رو به جمعیت...دست به احترام روی سینه بگذارد و از جمعیت بخواهد بنشینند...بعد هم خانم دکتر شریعت رضوی تشریف آوردند!که جمعیت به احترامشان ایستادند و باز دست و سوت و کف و تشویق بود...این قدر ساده و خاکی فرزند دکتر رفتار کرد که چون جمعیت و شلووغی سالن دید خواست همین روی زمینی...جایی بنشیند!قرائت قرآن و..بود تا نوبت به پخش یک کلیپ برای سالهای پیش که دانشگاه از سال 85 تا بدین سال هر بار برای بزرگداشت دکتر میزبان خانم دکتر سوسن و سارا شریعتی و دکتر شریعت رضوی بود؛ رسید!
نوبت سخنرانی دکتر شریعتی ثانی رسید!
سخنانش را چنین آغاز کرد :
به نام خداوند آزادی...برابری..عرفان و با سلام و سپاس از دوستان که با حضور خودشون به این مجلس رونق دادند در سالروز تولد معلم آزادی..برابری...عرفان؛ دکتر شریعتی ؛معلم انقلاب و در این ماهی که روز دانشجو در وسط آن است...16 آذر و نسبت دکتر شریعتی با روز 16 آذر روشن است و خلاصه این فیلم(+){نسخه بلوتوثی قرار گرفته!کیفیت پائین امده.ضمن انکه حقیر(خودم و دلم) آویزان بودم بین نشستن و بلند شدن و اضطراب برگزاری و...}
سپس به موضوع همایش و نظریه قدرت پرداختند !
البته قبل از آن چنین آغاز کردند با جمله دکتر که :
"اگر می خواهی گرفتار دیکتاتوری نشوی...بخوان و بخوان و بخوان "که این برای سالن کافی بود... که شعارهای مرگ بر دیکتاتور و الله اکبر آغازیدن بگیرد!(+)
سپس دکتر در مورد "بخوان و بخوان"و اهمیت آگاهی و...و این که می خواهند پیرامون آزادی و مسائل مقابل و متضاد آن که یکی از آن قدرت و دیکتاتوری که یکی از ا َشکال قدرت هست صحبت کنند!قسمت اول بحث های دکتر بحثهای کاملا فلسفی بود.
نوبت به پرسش و پاسخ رسید!
ابتدا سوالهای فلسفی و منطقی و علمی پاسخ داده شد و سپس نوبت را به سوالهای سیاسی گونه دادند!
در خیلی از برگه ها به نوعی پرسیده بودند با چنین مضمون که اگر دکتر الان زنده بودند با توجه به جو جامعه و حوادث و... چه می کردند ؟
پاسخ ا.ش :
این سوال یک سوال پارادوکسی است ! اگر دکتر بود..با توجه به اوضاع و احوالات که فکر نمی کنم دکتر اصلا می بود(با خنده دکتر احسان)...جمله که بدین جا رسید ...سالن ترکید
کمی در مورد رفتار و منش دکتر برای مبارزه و آگاهی و شور و شعور و آیا حق با تکلیف یک جا جمع می شود؟ و... صحبت کردند !
که خودش پروژه های متعدد تشویق و سوت و کف و...بود
و وقتی به رابطه و جنبشی که استاد در دانشگاه ها و دانشجویان انداخت رسید ؛شعار "دانشجو می میرد...ذلت نمی پذیرد" هم شنیده می شد ...
سوال بعدی در مورد این شبهه که آیا دکتر شهید شده اند یا به مرگ طبیعی رفته اند بود ؟ و سپس پرسش های شفاهی
و پاسخ دکتر احسان و سوال شفاهی و پاسخ (+)
سپس پرسیده شد ...البته به عنوان گلایه..که چرا خانواده دکتر در حوادث بعد از انتخابات موضعی نمی گیرد و...
پاسخ دکتر احسان .ش (+) که پر بود از گلایه در مورد چاپ مصاحبه اش در روزنامه اعتماد ؛ برگزاری مراسم 29 خرداد ماه؛مراسم 16 آذر؛ انتخابات ؛ صدا و سیما ؛موضعشان و سوال بعدی و پاسخش ...
و سوال تکراری که هربار در این مراسم دعوت از خانواده شریعتی پرسیده می شود و انهم مسئله حجاب خانواده دکتر است و پاسخ زیبای خانم پوران شریعت رضوی(+)
سوال مذهب علیه مذهب و تشیع علوی و صفوی زیاد امدند و گفتند و پرسیدند ولی یک نفر قشنگ تر از بقیه مطرح کرد و در کنار ان ذکر این موضوع کرد که :
با توجه به این مسئله که متاسفانه از عناوین دینی و حتی تاریخی برای نامگذاری رقیب استفاده می شود و تمثیلهایی به کار می رود که نه از لحاظ تاریخی و نه از لحاظ ماهوی هیچ سنخیتی با مشبه ندارند !که مثال بارز ان "علوی و اموی خواندن خود و دیگران" است که نه ان عزیزان نعوذ بالله شباهتی به علویان دارند که دانستنش توضیح زیاد نمی خواهد ! و نه قشر عظیمی از ملت ایران اخیرا طرفدار معاویه شدند و...(+) البته بعد از سوال شعار یا حسین ..میر حسین از پشت سر و کنار و این ور و اون ور می امد و ما بال بال می زدیم که بیشینید بابا...هییییسسس :دی خودت برو اوین !:دی
یکی از اتفاقات جالب مراسم این بود که اسم یکی از سوال کنندگان شفاهی "سید حسین موسوی "بود که باز سالن ترکید با شعار یا حسین و میر حسین
سوال دیگر در مورد جنبش سبز بود بدین مضمون که به نظر شما این جنبش به کجا می انجامد ؟ و پاسخ دکتر ثانی (+)
در ادامه دکتر احسان شریعتی یک جمله از لنین اورد که :
"هم ما باید بخواهیم و هم انها نتوانند " و هر دو تاش الان حاصل شده !
(فیلم ها و عکس ها متعاقبا تکمیل می شود...یک فیلم 36 دقیقه ای..تقریبا گزیده از مهم ترین صحبت های نگفته در این متن از این جلسه هم بود که به دلیل حجم زیاد و فرصت کم نشد قرار دهم!انشاءلله فرصت شود...لفظ دکتر شریعتی ثانی به این دلیل اوردم که من دکتر علی شریعتی را به اختصار دکتر می گویم!ماشاءلله همه اعضای خانواده دکترند :دی نمی شد هم به نام اورد...لفظ دکتر شریعتی دوست ندارم برایش همتا وجود داشته باشد حتی اگر فرزند عزیزش باشد)
همایش به خوبی برگزار شد و تمام شد !
یکی از با اهمیت ترین موردی که این همایش داشت این بود که آن فنر فشرده شده ای که در این دانشگاه تا این زمان در حال فشردگی و خم شدن بود و معلوم نبود چه می شود؛ آرام و کنترل شده در حال باز شدن برآمد ! که بر همگان واضح و مبرهن است اگر نبود کنترل جلسه و یا همین سخنان در دانشگاه هایی مانند تهران و آزاد و خواجه نصیر و کذا و کذا عمرا و عمرا و عمرا چنین برگزار می شد.که با درایت و هماهنگی ها این کار به خوبی انجام شد!
به نظرم اگر این تدبیر و این نیروی برگزاری و... در دانشگاه های دیگر نیز به کار گرفته می شد جو التهابی چنین به وجود نمی آمد که اکنون آمده!فضایی برای حرف زدن...بیان عقیده...جوانی کردن...دانشجو بودن و...بگذارید!اگرچه محدود...با شرایط...تهدید...اخطار و...باشد!
دم برگزار کنندگان و مسئولین و حراست و بقیه گرم!و همگی خسته نباشند
...
پ.ن:
تا بماند یادگاری
...
و بستن کوله بار
یاحق
ساعت 12:30 درب تالار باز شد و جمعیت کانه...استغفرالله..خیلی آرام!! و متین !!و با شخصیت بر جایگاه نشستند ! ساعت 12:45 همه صندلی ها پر شد..ساعت 13 جا نبود وارد تالار شوی...کناره های تالار...پشت صندلی ها..جلو...روی سن و آویزوون اسپیکر ها...روی میله های پروژکتور ها و کول همدیگه و...:دی...ساعت 13:10 بیرون تالار جمعیت پر شد...ساعت 13:15 دانشکده اقتصاد دیده نمی شد سنگ فرشش !بقیه اش را هم نمی دانم :دی خلاصه با توجه به داد و هوار ها و غر ها و... 700 نفر شد !
نکته قابل ذکر :
همین ساعات برگزاری همایش به مناسبت هفته بسیج در دانشگاه ایستگاه صلواتی بنا شده بود که آش و چایی و مخلفات می داد و البته پکیج و کتاب و آهنگ و...هم بساط بود.
قبلش هم در میدان اصلی دانشگاه ! نماز جماعت خوانده شد و در ادامه اتوبوس ها دم درب دندانپزشکی دانشگاه(درب میانی بلوار) برای حرکت به سمت سفارت عربستان برای اعتراض به کشتار وحشیانه شیعیان صعده یمن آماده عزیمت بودند(خدا نسل ظالمین رو ورداره از روی زمین) و... خلاصه برنامه زیاد داشت دانشگاه این روز 3 آذر برای خودش!همگی نه خسته!
ساعت 13:15 شد جمعیت داخل سالن استقرار گرفته بودند و منتظر...شروع به خواندن آهنگ یار دبستانی من کردند و با دست زدن و داد و صدا خواستند آهنگ را برگزار کنندگان پخش کنند!خواسته اجابت شد و اهنگ پخش شد!و البته جمعیت هی داد میزد که بلند تر بشود صدایش که هی بلند تر میشد صدایش ولی در حد شنیدن فقط!!...بعد امدند گفتند چیزکی...بعد گفته شد دست نزنید ...فقط بخوانید...بعد فقط خواندند..بعد هی خواندند...هی خواندند..تقریبا یک ربع خوانده شد...دیگه اخرای این یک ربع خودمان خندمان گرفته بود...هرکسی حرف میزد با بغل دستی و می خواند و می گفت و نگاه می کرد و...ولی می خواند.این قسمت آخر با مزه بود(+)که آقای دکتر شریعتی ثانی تشریف مبارک آوردند!دست و سوت و کف و تشویق و... بود تا ایشان مجبور شد بایستد رو به جمعیت...دست به احترام روی سینه بگذارد و از جمعیت بخواهد بنشینند...بعد هم خانم دکتر شریعت رضوی تشریف آوردند!که جمعیت به احترامشان ایستادند و باز دست و سوت و کف و تشویق بود...این قدر ساده و خاکی فرزند دکتر رفتار کرد که چون جمعیت و شلووغی سالن دید خواست همین روی زمینی...جایی بنشیند!قرائت قرآن و..بود تا نوبت به پخش یک کلیپ برای سالهای پیش که دانشگاه از سال 85 تا بدین سال هر بار برای بزرگداشت دکتر میزبان خانم دکتر سوسن و سارا شریعتی و دکتر شریعت رضوی بود؛ رسید!
نوبت سخنرانی دکتر شریعتی ثانی رسید!
سخنانش را چنین آغاز کرد :
به نام خداوند آزادی...برابری..عرفان و با سلام و سپاس از دوستان که با حضور خودشون به این مجلس رونق دادند در سالروز تولد معلم آزادی..برابری...عرفان؛ دکتر شریعتی ؛معلم انقلاب و در این ماهی که روز دانشجو در وسط آن است...16 آذر و نسبت دکتر شریعتی با روز 16 آذر روشن است و خلاصه این فیلم(+){نسخه بلوتوثی قرار گرفته!کیفیت پائین امده.ضمن انکه حقیر(خودم و دلم) آویزان بودم بین نشستن و بلند شدن و اضطراب برگزاری و...}
سپس به موضوع همایش و نظریه قدرت پرداختند !
البته قبل از آن چنین آغاز کردند با جمله دکتر که :
"اگر می خواهی گرفتار دیکتاتوری نشوی...بخوان و بخوان و بخوان "که این برای سالن کافی بود... که شعارهای مرگ بر دیکتاتور و الله اکبر آغازیدن بگیرد!(+)
سپس دکتر در مورد "بخوان و بخوان"و اهمیت آگاهی و...و این که می خواهند پیرامون آزادی و مسائل مقابل و متضاد آن که یکی از آن قدرت و دیکتاتوری که یکی از ا َشکال قدرت هست صحبت کنند!قسمت اول بحث های دکتر بحثهای کاملا فلسفی بود.
نوبت به پرسش و پاسخ رسید!
ابتدا سوالهای فلسفی و منطقی و علمی پاسخ داده شد و سپس نوبت را به سوالهای سیاسی گونه دادند!
در خیلی از برگه ها به نوعی پرسیده بودند با چنین مضمون که اگر دکتر الان زنده بودند با توجه به جو جامعه و حوادث و... چه می کردند ؟
پاسخ ا.ش :
این سوال یک سوال پارادوکسی است ! اگر دکتر بود..با توجه به اوضاع و احوالات که فکر نمی کنم دکتر اصلا می بود(با خنده دکتر احسان)...جمله که بدین جا رسید ...سالن ترکید
کمی در مورد رفتار و منش دکتر برای مبارزه و آگاهی و شور و شعور و آیا حق با تکلیف یک جا جمع می شود؟ و... صحبت کردند !
که خودش پروژه های متعدد تشویق و سوت و کف و...بود
و وقتی به رابطه و جنبشی که استاد در دانشگاه ها و دانشجویان انداخت رسید ؛شعار "دانشجو می میرد...ذلت نمی پذیرد" هم شنیده می شد ...
سوال بعدی در مورد این شبهه که آیا دکتر شهید شده اند یا به مرگ طبیعی رفته اند بود ؟ و سپس پرسش های شفاهی
و پاسخ دکتر احسان و سوال شفاهی و پاسخ (+)
سپس پرسیده شد ...البته به عنوان گلایه..که چرا خانواده دکتر در حوادث بعد از انتخابات موضعی نمی گیرد و...
پاسخ دکتر احسان .ش (+) که پر بود از گلایه در مورد چاپ مصاحبه اش در روزنامه اعتماد ؛ برگزاری مراسم 29 خرداد ماه؛مراسم 16 آذر؛ انتخابات ؛ صدا و سیما ؛موضعشان و سوال بعدی و پاسخش ...
و سوال تکراری که هربار در این مراسم دعوت از خانواده شریعتی پرسیده می شود و انهم مسئله حجاب خانواده دکتر است و پاسخ زیبای خانم پوران شریعت رضوی(+)
سوال مذهب علیه مذهب و تشیع علوی و صفوی زیاد امدند و گفتند و پرسیدند ولی یک نفر قشنگ تر از بقیه مطرح کرد و در کنار ان ذکر این موضوع کرد که :
با توجه به این مسئله که متاسفانه از عناوین دینی و حتی تاریخی برای نامگذاری رقیب استفاده می شود و تمثیلهایی به کار می رود که نه از لحاظ تاریخی و نه از لحاظ ماهوی هیچ سنخیتی با مشبه ندارند !که مثال بارز ان "علوی و اموی خواندن خود و دیگران" است که نه ان عزیزان نعوذ بالله شباهتی به علویان دارند که دانستنش توضیح زیاد نمی خواهد ! و نه قشر عظیمی از ملت ایران اخیرا طرفدار معاویه شدند و...(+) البته بعد از سوال شعار یا حسین ..میر حسین از پشت سر و کنار و این ور و اون ور می امد و ما بال بال می زدیم که بیشینید بابا...هییییسسس :دی خودت برو اوین !:دی
یکی از اتفاقات جالب مراسم این بود که اسم یکی از سوال کنندگان شفاهی "سید حسین موسوی "بود که باز سالن ترکید با شعار یا حسین و میر حسین
سوال دیگر در مورد جنبش سبز بود بدین مضمون که به نظر شما این جنبش به کجا می انجامد ؟ و پاسخ دکتر ثانی (+)
در ادامه دکتر احسان شریعتی یک جمله از لنین اورد که :
"هم ما باید بخواهیم و هم انها نتوانند " و هر دو تاش الان حاصل شده !
(فیلم ها و عکس ها متعاقبا تکمیل می شود...یک فیلم 36 دقیقه ای..تقریبا گزیده از مهم ترین صحبت های نگفته در این متن از این جلسه هم بود که به دلیل حجم زیاد و فرصت کم نشد قرار دهم!انشاءلله فرصت شود...لفظ دکتر شریعتی ثانی به این دلیل اوردم که من دکتر علی شریعتی را به اختصار دکتر می گویم!ماشاءلله همه اعضای خانواده دکترند :دی نمی شد هم به نام اورد...لفظ دکتر شریعتی دوست ندارم برایش همتا وجود داشته باشد حتی اگر فرزند عزیزش باشد)
همایش به خوبی برگزار شد و تمام شد !
یکی از با اهمیت ترین موردی که این همایش داشت این بود که آن فنر فشرده شده ای که در این دانشگاه تا این زمان در حال فشردگی و خم شدن بود و معلوم نبود چه می شود؛ آرام و کنترل شده در حال باز شدن برآمد ! که بر همگان واضح و مبرهن است اگر نبود کنترل جلسه و یا همین سخنان در دانشگاه هایی مانند تهران و آزاد و خواجه نصیر و کذا و کذا عمرا و عمرا و عمرا چنین برگزار می شد.که با درایت و هماهنگی ها این کار به خوبی انجام شد!
به نظرم اگر این تدبیر و این نیروی برگزاری و... در دانشگاه های دیگر نیز به کار گرفته می شد جو التهابی چنین به وجود نمی آمد که اکنون آمده!فضایی برای حرف زدن...بیان عقیده...جوانی کردن...دانشجو بودن و...بگذارید!اگرچه محدود...با شرایط...تهدید...اخطار و...باشد!
دم برگزار کنندگان و مسئولین و حراست و بقیه گرم!و همگی خسته نباشند
...
پ.ن:
تا بماند یادگاری
...
و بستن کوله بار
یاحق
۴۸ نظر:
سلام سما جان
خوشحالم یه چیزی باعث شادی ات شد ! ...
امیدوارم جو پرسش و پاسخ در تمامی دانشگاهها به گونه ای باشد که ابهامات دانشجویان را جوابگو شود و امیدوارم کشورم در مسیر آرامش تمامی هموطنانی پیش رود که اعتلای آن را خواهانند .
در پناه حق باشید .
@ خانم معلم :
سلام عزیزم
خداوند به حق این روزهای عزیز دل همه مومنین رو شاد و دل همه مشرکین و ظالمین را سیاه تر و با غم عجین کند.انشاءلله
دانشجویی که سوال نداشته باشد و دانشگاهی که نتواند به سوال دانشجو جواب دهد به درد چه می خورد نمی دانم ...
خانم معلم !اجازه؟
من با شما صحبت دارم :دی
حق یاورتان
به سلام به همدانشگاهی
شما هم دانشکده اقتصاد هستی یا نه؟
والا به ماها که همایش توی ساختمون خودمون برگزار شد جا نرسید
در ضمن به علت این شعار نسبت به دانشگاهای دیگه زیادتر داده نشد چون برای اولین بار بود تا جایی که من یادمه دانشجوهای شهیدبهشتی فعالیت سیاسی میکردن و یه کم میترسیدن
در ضمن شعار یا حسین میرحسین رو هم خود ما راه انداختیم که بعدش ملت افتاد دنبالمون:دی
@ بردیا :
سلام !بــــــه هم دانشگاهی :دی
حقیقتش شما نه ایمیلی..نه وبلاگی نه چیزی بجای گذاشته بودید که آشنایی بیشتر باشد!
خیر دانشکده اقتصاد نیستیم! :دی
خب شماها شرکت کننده بودید با تاخیر :)
در ضمن ی کم زود بیا :دی تازشم خب چی کاره بیدیم...تعهد گرفتند 200 باشد..به پانصد نفر که رسید و زیادی شلوغ شد و ندیدی حراستی امد بالای سن و...؟میشناسی که تالارهای بزرگ و..مال بسیج و ...است که خدا وکیلی دروغ چرا خودم بودم !همایش داشتیم ابوریحان 30 نفر سر جمع!!!!! در سالت 600-700 نفری :)))
کدوم شعار ؟!
اولا دانشگاه شهید بهشتی و دانشجویانش از مظلوم ترین دانشجویانند در جریانات سیاسی..بلاهایی که سر دانشجویان دانشگاه ما در آمد کمتر دانشگاهی نظیر داشت؟
70 نفر ضبط کارت و منع ورود به دانشگاه و خوابگاه و تعلیق خوردند گویا و ظاهرا ...الله اعلم :دی
کسی حرف زد؟ریختن خوابگاه دختر ها زدند و بردند و... نگاه چپ می کنند به خیابان امیر آباد و کوی صد جا انعکاس دارد !
خوابگاه متاهلین ریختند و بر هم خوردن حال یک زن حامله شدند
ریختن خوابگاه پسر ها شل و پل کردند همه را..گرفتند صاف انداختند اوین..کسی جم نخورد ! جایی درز شد ؟ یکی از دانشجویان(حق اش بود یا نه..جرمش بود یا نه کار ندارم)اعدامی است..یکی دیگه 6 ماه حبسی..ان یکی تازه آزاد شده!ان یکی هنوز پایش می شلد و راه می رود...
سالهای 78 تا 80 از کدام دانشگاه و کدام دانشجو ها هر روز جلو اوین تجمع و تحصن داشتند ؟!
این دانشگاه ..بگذریم!
ولی بله.حق با شماست محیط آرام دانشگاه ..فضای سبز و بزرگش..نزدیکی به چندین سفارتخانه...و رو به روی اجلاس سران و نمایشگاه بین المللی بودن و موقعیت حساس جغرافیایی وچود دارالزهرا و خانه چنیدن وزیر..وکیل ...مجهز شدن بسیجیانش از همان ابتدایی ترین روزهای بعد از انتخابات به گاز فلفل و..علنا و رسما و البته نیروهای معتدل فرهنگی که حسن است و... هزار و یک شرایط دیگر باعث حضور زیاد نیروهای امینتی و حساسیت حراستی و..شده که بر خلاف دیگر دانشگاه ها جو آرام ولی ملتهبی را پشت سر می گذارد !
بهتر است از اتش زیر خاکستر بودن درش اورد ارام..و خوب در امد کمی.نیامد؟:دی
خوب بود حالا ؟! :)
همش سرپا بودید.نه؟الهی :(
شما شروع کردید یا حسین ..میر حسین رو؟...کدوم یکیش رو؟..اولیشو..یا سر سید حسین موسوی که امد روی سن؟:دی
دومیشو فک کنم..چون میگی جا گیرمون نیمد یعنی دیر اومدی :)
غرب و سمت چپ سالن بودی پس ..ی نشونه دیگه بدی دقیقا میگم کی بودی :) چون جای خطری ای ایستاده بودی... خواستی بیا بگو دلیل خطرش رو با اسناد و مدارک و فیلم و عکس .. میگم :)
حواسم به آن تیکه جا خیلی بود!چشم چشم می کردم و خدا خدا
سلام
تو از این همه بگیر و ببند جون سالم در بردی .جناب سامع هم نگرانت شده بود ! تقصیر منه که هول شدم و نمیدونستم باید چکار کنم ... عجب خبرهایی بوده پس ! ... راستی ،اجازه داری صحبت بفرمایید!منتظرم .
@ خانوم معلم :
علیکم عزیزم!
جون سالم بلی..زنده ایم :دی
شرمنده جناب سامع و تمام دوستان.حتما برای عرض ارادت و تشکر و خبر می رویم !
تقصیر؟هول؟چرا؟...
دارم چشمک می زنم :دی
عجـــــــــــــــــب خبرهایی هس نه پس :دی
وووی!جذبه دارید ها!یادم رف چی می خواستم بگم ! :دی جدی ...
آها می خواستم بگم اگر جایی عرفه برای دعا تشریف مبارک می برید یا چیزی شبیه این یا...می توان قراری گذاشت برای یک دیدار!ده روز بیشتر نمانده..کم است مهلتم!
و...
گوشی هم نوووچچچچ..خط و شارژ و.. نداریـــــم...تازشم زنگ که بزنید مخابرات علیهم السلام می فرمایند..بعضا البته..زحمت انسداد کشیده ایم.همینه که هس ..دَندِ صاحبش نرم !:)) به قول اراکی ها :دی
سلام
الان هم دانشگاهی هستیم
و دست نوشته ها اشنا
مهم نیست
اون دختر چادریه که نبودی که رفت بالای سن وقتی حراست ریخت و اول جلسه بود!؟
خووب بود واقعا..عالی
هم جرقه خوبی بود هم واقعا این حس آتش زیر خاسکتر شما شده بودکه بهتر شده
جلسه فوق العاده عالی کنترل شد!
شریعتی هم خیلی مایه گذاشت و قشنگ حرف زد
چرا از صحبت های خانم پوران شریعت رضوی چیزی نگذاشتید؟
شعر خوندن برای دکتر چی؟
کامل کنید پست رو...نمیشه؟
سلام
ببخشید !گفتید سی دی سخنرانی سه دوره قبل خانم سارا شریعتی و سوسن شریعتی و خانم شریعت رضوی را می توانیم بگیریم.کجا ان وقت؟
در ضمن کیفیت دوربین سالن خوب نبود
کیفیت صدای سالن هم.. خیلی آقای شریعتی آرام حرف می زدند !صدا آخر سالن خیلی بد می امد..همه لال هم که میشدن باز صدا نمی رسید !
@ دانشجو :
سلام
حقیقتش ذکر کردم در پست که یک فیلم 36 دقیقه ای هست برای آپلود به دستم برسد می گذارم باور کنید!
صحبتهای خانم شریعت رضوی؟کلیپ منظورتونه؟
آخه ایشون که حضور افتخاری بودند برای گرامی داشت یاد دکتر به عنوان همسر و گرامی داشت برادر شهید و مبارزشان که از شهدای 16 آذرند!
فکر می کنم منظورتان آن تکه حرف در مورد حجاب است؟دقیق منظورتان را نمی دانم که بدانم چه چیز را باید بگذارم ولی در مورد تکمیل...خب فرصت نشد..فرصت امدن طولانی طوری که تکمیل کنم و فرصت تمرکز برای انچه اتفاق افتاد!
دوستان اگر چیزی هست ذکر کنند.منتهی دوستانه عرض کنم که فقط ذکر سخنان بی هیچ موضع گیری .
@ فاطمه :
سلام هم دانشگاهی!
چقدر من تو کامنتها هم دانشگاهی یافتیدم :دی
اع؟آشناس؟کی هس حالا؟:))
کدوم دختر چادری ؟روی سن که همان اول پر شد از بچه ها ؟چادری هم ماشاءلله بود حراست ریخت چی شد ؟:))
اگر منظورت همان اول بسم الله جلسه است قبل از آهنگ یار دبستانی...بلی..منم!:دی خوبید شما ؟
خب خدا رو شکر
بله.دکتر شریعتی ثانی زیبا حرف زدند!
هر بار که پیش می آمد و می خندید..لحن خنده هایشان چه قدر شبیه دکتر است!..چند بار موقع خنده وقتی صدا در میکروفن پیچید یاد بعضی نوارهای دکتر افتادم!:(
..روحشان شاد...قبرشان نورانی..راهشان پر رهرو
@سمانه :
سلام خانوم!
برای تهیه سی دی به دفتر انجمن اسلامی دانشکده ها مراجعه کنید
البته انجمن اسلامی واقعی .نه این کشکی و مستقل بازی ها!دفتر تحکیم وحدتی ها!
مراجعه کنید...پاسخگویتان هستند.آخر جلسه هم چند تا نمونه اوردند گویا!منتهی پاسخگوی جمعیت نبود.انشالله که رسیده و می رسد
کیفیت دوربین سالن؟
دوربین دیر روشن نشد!و برای کامپیوتر مستقر خوب بود کیفتیش.برای تصویر برداری از خود سالن رو می فرمائید؟
نه ربطی به کیفیت دوربین نبود..نور پردازی را هماهنگی اش مشکل پیدا کرد!نورش می افتاد در پرده؟شما کدام جهت سالن بودید دقیقا؟
صدا رو
دقیقا!دیدید که تذکر داده میشد به دکتر که جان عزیزت بلند تر..هی فاصله می گرفت نا خوداگاه از میکروفن نمی دانم چرا... نا خودآگاه بود البته..میزان صدای سالن متناسب با حجم سالن است..خب معلوم است وقتی جمعیت می شود 2 یا 3 برابر و سر و صدا و... است کمی مشکل به وجود می آید ولی قبول دارم می توانستند همکاری بهتری داشته باشند در کیفیت صوتی مراسم!
ماشاءلله کجا دور از جونتان لال می شدید..شما اخر سالنی بودید؟:)) اون وخ ساکت بودید فکر می کنید؟:))
من یک توضیحی بدم..عزیز گفت حراست ریخت...
حراست نریخت بندگان خدا
محض همکاری بود نه خدایی نکرده برداشت منفی
برای کنترل جلسه و همکاری های لازم بود!
چرا اساتید نبودند ؟
دلم می خواست تو دهن خیلی از استاد ها بخوره...اگر نقد حرف و نظر دکتر دارند جرئت کنند این مراسم ها شرکت کنند..چرا نمی آیند ؟
خوب بود واقعا...این دانشگاه یک تکونی باید می خورد.
ولی شعار کم دادند !
واقعا دانشگاه در حال انفجار است الان...جامون بده لامصب!تکون بخوری گارد امنیتی اجلاس سران تو دهنتن
سلام بانو
قبل از هرگونه پاسخگویی باید بگم که تمام نوشته های پیشین هم خوانده شده است ولی بلاگر امگان نظردهی را از خوانندگان و سینه چاکان گرفته است
اما از باب پاسخگویی باید بگویم که وقتی افسانه های صد تا یه غاز را به نام کرامت انبیا و اولیا به خوردت می دهند و فعد جوری نکاهت می کنند که توقع دارند خر شوی و باور کنی و اگر هم خر نشوی انکارت می کنند خب میسوزی دیگر
سلام خانم خانما
روی سن می پری !! ... کنترل جلسه می کنی !!! فردا کیک و نوشابه هم بخور ، سینما هم برو ! ... دور روز ازت دور بودیم ها!! ببین چه کرده این دختر با خودش ...
اما قرار برای عرفه ... اگه خدا توفیق بده حتما میرم .... قط نمیدونم چه جوری بهت بگم کجا ؟ خودت باهام تماس بگیر تا قرار بزاریم خوشحال میشم ببینمت ....
منتظرم ...
در پناه خدا باشید .
@صبا :
سلام
والا تکون تکون می خوره این دانشگاه روی 8 ریشتر نیست ولی..حالا نمی دونم چرا گفتید باید "ی"تکونی بخوره :دی
شعار؟مگر برای شعار دادمن مراسم گرفته بودیم.برای پاسخ به سوالات دانشجویان و دانشگاهیان و بزرگداشت مقام دکتر و تولدی دیگر برای تولید و بزرگ شدن وب الیدن اندیشه های دکتر بود !
حالا چه پیش آید و چه شود ان دیگر جز مراسم و اصلش نیست که گویا اصل شده :دی
جامون؟تو دهنمون؟تف کن خب :))
@ ... :
سلام
جا داشت عمومی نکنم و تائید نکنم ولی خب چون سوال بود گذاشتم !
این سه نقطه اون وخ یعنی که چی الان؟....وااااا
اساتید؟بودند !دکتر مقیسه بود که جلو آمدند نشستند..اساتید معارف و حقوق را دیدیم.ان جلو بودند.ما دوست داشتیم اساتید بیشتر بیایند و طبعا اصلا همه بیایند..موافقین و مخالفین.صد البته دوست داریم انهایی که مخالفند یا نقد دارند بیایند..سوالات و یا نقدشان را مطرح کنند..پرسش و پاسخ هم بود.می تواسنت مناظره شود با پرسش و پاسخ.خب نیامدند.نمی توانیم بیخ خرشان را بگیریم بگوئیم د ِ بیا جرئت کن سوالتو بکن.خیلی ها هستند که می پسندند دورا دور نقد کنند..غر بزنند...کل کل کنند..و اصلا هم وارد گود اصلی نشوند...چه می شود کرد ؟
تو دهن؟وااا
دانشگاه را با چه جایگاهی اشتباه گرفتید شما... همایش بسیجی گونه های امروزی که وحشی می زنند نیست که !
یا مثلا روشنفکر بازی بسیجی گونه امروزی...
هیچ وقت یادم نمی رود
همایش بود...علی تاجرنیای عزیز و بذرپاش بودند...تاجر نیا حرف زد..بذرپاش با بی ادبی تمام و با وحشی بازی میکروفن رو گرفت به این جانباز عزیز گفت:"تو افغانی خفه شو !" فکرش را بکنید!
که بعد آقای تاجرنیا با خونسردی تمام گفتند:البته ما هم می توانیم از ادبیات ایشان استفاده کنیم...اما جایگاه دانشگاه و دانشجو و این همایش و شخصیت و...ما اجازه چنین حرکاتی نمی دهد
بعد این یارو *** می شود مشاور!این به جرم توهین!!! 74 ضربه!عدالت علی را پیاده کردن همین است که به جهان عرضه می کنند.کدام علی بماند!
@ خانم معلم:
سلام به روی ماهتون.
به روی سن نرفتم!من چیکاره بیدم :دی
نه یک صحبت کوچک قبل از مراسم بود با یکی از دوستان!یک تذکر...دوستانه...همین!
کنترل؟کی ؟!من؟!به قیافه ام میاد...ما از این عُرضه ها نداریم بابا :))))
کیک و نوشابه اش رو نفهمیدم...یعنی چی؟
سینما شو که دیگه بد تر...چی می گید؟
خب.دیره...باشه چشم.تماس می گیرم...بگذارید ببینم تکلیف خودم چیست...دوست دارم ببینمتان.حیف است بروم بدون دیدن
خوبید؟
به خودتان که می رسید؟
سلام
تو که نیستی ؟ کجایی ؟
سلام
از خواندن این پست واقعاً لذت بردم و کلی هم روحیه گرفتم :)
راستی اگه میشه پاسخ خانم دکتر رو در بارهی حجاب به من بگید.
سپاس
سلام.حضورتان سبز.روزی برسد که قبل از نام و نشان خودمان را پیدا کنیم.
سلام سما جان، اگر دوست داشتین در ارتباط باشیم.. من با اجازه تون ویدیوها رو تو یوتیوب آپ کردم و تو گوگل ریدز(گودر) شیر کردم.. من وبلاگ ندارم ولی سعی میکنم نگذارم حق مظلوم ضایع شه.. موفق باشید :)
سرکار خانم سماء
سلام
در کامنتدونی خودم اشتباهاً به جای اینکه به نام شما بنویسم، نوشته بودم حضرت افرا. اشتباه لپی بود که تصحیح شد. شرمنده
سلام و باز هم سلام
از اينكه مي بينم شاداب و سرحاليد خوشحالم
اميدوارمهميشه در همه ي امور سياسي و غيره شاد و شنگول و فعال باشيد مثل تعريف اين مراسم كه با شور و حال گفتين.
فعاليت ها و دلسوري هاي سياسي وعبادات شما در روز عرفه و مواقع ديگه ذخيره قيامتتون باشه
از ابراز لطف و نظر زيباتون ممنونم.
سماي عزيز ما از ديروزمان مي گوييم و افتخار مي كنيم از امروز اينان تبري مي جوئيم و به فردا اميدواريم.
با اميد به اينده فعال باش شاداب باش و هراسي به دل نده تا روح و جسمت سالم باشد.
موفق و شاد و سرسبز باشيد
هو !
عرض ادب خدمت سما جان دامت وبلاگه
اول :
اگر پاى از مرز طاعت فراتر ننهيم ، آنگاه خواهيم ديد كه هر جا باشيم در قربانگاهيم و هر سو كه برويم ، به او تقرب پيدا مى كنيم ، و هر روزمان عيد قربان مى شود.
بفرموده حضرت على :
كل يوم لا يعصى الله فيه فهو يوم عيد...
امید که دل به خدا بدهيم
چون بندگى خدا، اميدبخش است .
و روز عيد قربان مى تواند براى ما اوج اين دلدادگی باشد.
خجسته باد عيد قربان عيد صالحان،وعيد اهل طاعت و تسليم
عيدتون مبارك سماعزیز ما ...
دوم:
مهرت را بی نهایت سپاس که حقیر و خورشیدخانه ما را را مورد لطف همیشگی خود قرار می دهی.مریم بانو هم عارض است به سلام و تبریک
سوم:
یاد دکتر شریعتی بخیر که می گفت :
هر لحظه حرفي در ما زاده ميشود
هر لحظه دردي سر بر ميدارد
و هر لحظه نيازي از اعماق مجهول روح پنهان و رنجور ما جوش ميکند
اين ها بر سينه ميريزند و راه فراري نمييابند
مگر اين قفس کوچک استخواني گنجايشاش چه اندازه است؟
چهارم:
حکایت این ...دی چیست ؟؟ که در نوشته هات زیاد دیده می شود...آخه می دونی من در دهات سوئد زندگی می کنم.
سبز باشید و آفتابی
اما سلام
@مهاجر :
سلام
آدرس وبلاگتان را نگذاشتید این جا ها! اگرچه در سمت چپ وبلاگ لینک شدید !
بلاگ اسپات مشکل پیدا کرده یعنی؟یا سرور و پورت شما این گونه است ؟ برای ما خوب است و به دوستان بلاگری هم که سر می زنیم !خوب بوده که..به هر حال ببخشید.نمی دانم مشکل از کجاست که کمکی کنم...شرمنده..همین که بدانیم کلیک رنجه می کنید خوشحال می شویم.
این الان جواب کامنت من در وبلاگتون هس؟
چی شده؟کلا میگی؟در کشور و آقایان معظم ؟یا موردی خاص و بحثی خاص برای شما..حالا چرا عصبانی؟ بخند به این اوضاع انان..بخند
یا حق
من هم بهشتی می خونم
@ محمد مهدی :
سلام !منور فرمودید!
والا دروغ چرا الان در امور سیاسی بودن خودش جرم بزرگی است چه برسد به شاد و شنگول بودن درونش!یعنی ی چیزی میگید اندازه دو قرن جرم !:دی
به قول عزیزی :
ما وارد سیاست نشدیم.سیاست وارد زندگی مان شد !:)
بله مراسم پر از شور نشاط و ابراز عقیده و فکر بود !خدارو شکر...
ممنون.انشاءلله کارهای خالص دستمان گیرد در آن دنیا !
این قسمت آخر کامنت نشدنی استاد!.نمی شود..یعنی..:(
@سایه ساز سبز:
ببخشید ولی شما وبلاگی..ایمیلی..لینکی نذاشتید آخه که من با وبلاگتان یا..آشنا بشوم!
فرمودید وبلاگ ندارید.خب لینک آپلود شده ها را می گذاشتید می گذاشتم در ادامه پست یا من هم شیر می کردم.دست شما درد نکند.ممنون
همیشه پایدار و صبور و استوار در راه حق بمانید
یاحق
@ خانم معلم :
سلام هستم!
در خدمت اسلام و مسلمین :دی
سر می زنم.مهلا مهلا :)
@ رند بازاری :
سلام جناب مهدس شاعر (شاعر مهندس بیشتر دوست دایم ) !
حقیقتش من ما بقی فیلم ها را از بچه ها می گیرم و بعد در وبلاگ می گذارم.من جمله همین قسمتی که فرمودید.ممنون اگر صبر پیشه کنید :)
@ مجنون جا مانده :
سلام بر زاده زهرا(س) خوبید سید ؟
عید شما هم مبارک.نب.ودم که به موقع تبریک بگویم اگرچه با این جمله مولا که گذاشتید دلیلم موجه تر می شود :دی
سلام گرم و صمیمانه ما را ابلاغ کنید خدمت مریم با نو!ارادت داریم!
این " :دی " ها رو می فرمائید ؟
این همان :D
است و شکلک در یاهو مسنجر و... که همان اون موجود نیشش تا بناگوشش باز می ماند :))
@ تو :
سلام.به هم دانشگاهی...خب خوشحالیم ..سر می زنیم!خوبید؟بودید همایش را ؟
سلام سما خانم
چه عجب !
پوسید این وبلاگ از بس بهش سر نزدی !
معلومه چه می کنی ؟
هر سر زدنت ، نشونی از بودنت داره و این بودنت باعث خوشحالی ما ...
پس باش تا خوشحال باشیم ، حتی اگه جرم باشه !!!!
سلام به همه دانشجویان شجاع شهید بهشتی که نشان دادند شجاعانه در برابر استبداد و دیکتاتوری می ایستند
شانزده اذر میعاد دوباره عاشقان آزادی است
@ خانم معلم :
به خدا مشکلات زیاده..اخه کدومشو بگم من این جا یا...:(
زنده ایم به دعای دوستان
@ ناشناس :
سلام.یعنی شما دانشجوی شهید بهشتی نیستید؟هستید؟..بر شما هم سلام
با نگاهی به مراسم اینچنینی و اگر قبول کنیم که دانشجویان افراد تحصیل کرده کشور هستند و اطلاعاتشان از آن روستایی که در مناطق دور افتاده بیشتر است پس باید به احمدی نزاد حق بدهیم که بیشتر به روستاها فرار کنه تا دانشگاهها
سلام دوباره به همدانشگاهی:دی
عرض شود خدمتتون قبل اینکه همایش شروع بشه اومدیم دیدیم پره رفتیم دوباره اومدیم
صداهم به ما نمیرسید اول چون اون عقبا صدا نمیومد که بچه ها چندبار هی گفتن صدا نمیاد که بلندتر صحبت کردش
بعدش خودمو رسوندم به سمت راست سالن(از طرف در ورودی) و اونجا صدا خوب میرسید
اون موقع که سید حسین موسوی اومد که نگفتیم،ولی دفعه بعدش کار ما بودش که اول 2-3بار خودمون گفتیم بعد دخترا هم شروع کردن به گفتن
اتفاقا بچه ها هم گفتن که دوربین اون وسط کار گذاشته شده و دقیقا طرف ما رو داره میگیره که خب حواسم نبود:دی
اون خوابگاه پسرا رو هم که ریختن زدن،مطهری منظورتونه دیگه؟
که امسال دادنش به دخترا
اگه همون باشه که اتفاقا و دقیقا همون روز من رفته بودم خوابگاه که بچه ها رو ببینم
با سنگ نیروهای ویژه رو زدیم که اونا و بسیجیا ریختن تو خوابگاه و شیشه شکستن و چنتا سنگ هم به یه سری از بچه ها که جا مونده بودن زدن:دی
ولی از طبقه اول بالاتر نیومدن
بقیش رو هم من سنم قد نمیده:دی
تازه ترم 3 هستم
@ بردیا:
سلام !
بعله اینجا هم گفتم که از همان دقایق اولیه سالن جا نبود!
از در ورودی سمت راست باز بهتر از وضع از در ورودی سمت چپ بود.دوربین رو که سیار بود و می چرخید و وسط کار نگذاشته شده بود...چرخشی بوده..نگران نباشید
خیر خوابگاه پسران و دختران ..همین که بالای دانشگاه است رو عرض کردم!
ریختن و زدن و...بگذریم!
دمتون گرم !
سنگ؟
خشونت نداشته باشید :دی
البته دفاعدر مقابل خطر و... یک امر ذاتی است ! که... :)
پایدار باشید !
روز دانشجویت مبارک هم دانشگاهی !
@ خدا رحمی :
سلام.خوش امدید!
کلیک رنجه فرمودید !
والا چی بگم... در نامه آقای محمد نوری زاده به رهبری یک جمله هست از یکی از ائمه جمعه که در نماز جمعه گفته:
روستائیان نشان دادند که احمدی نزاد را بر نخبگان ترجیح می دهند :)))))))))))
چی بگم؟
اللهم اصلح کل فاسد من امور المسلمین
آقای احسان شريعتی در پاريس خانش را بقصد کش بارها کتک زده است و چند پرونده در شهربانی دارد چرا يک کلمه در اين باره ضد زن بودن خودشان و خرجی ندادن به خانمشان حرف نميزند همه اين حرفهای کس نفهم ايشان دو شاهی ارزش ندارد د ر رابطه با ستمی که به زنش کرده است البته طی پرونده پزشکی موجود در بيمارستاه شهر کرتی فرانسه در حومه پاريس آقای احسان شريعتی بيمار روانی است که از چهره و قيافه اش پيداست و البته مسئله آقای احسان شريعتی ربطی به دختران شريعتی خانم سارا مزينانی و سوسن و مونا ملقب به شريعتی ندارد که هر سه نابغه هستند
محمود نکوئی دوست ديرين خانم و آقای احسان شريعتی در شهر کن فرانسه که آدرس خودم را هم ميدهم و آماده روبرو کردن با ايشان هستم
@ ناشناس :
سلام
این ادعاهایتان را باید با ایشان مطرح کنید نه من و ربطی به پست ندارد!
شما اسم و رسم خودت را بگذار اسم و رسم محمود نکویی پیش کش!
مشکل شخصی با اقای احسان شریعتی دارید به خودشان تماس بگیرید...هستند ایران و در دانشگاه
مراجعه کنید!
کامنت مربوط به پست را هم بگذارید نه حرفهایی که دلیل و مدرکی هست و.. و تنها به صورت اتهام ذکر می شود
این روزها اتهامات لیستی است گویا
نه دفاع می کنم و نه رد
چون ربطی به این پست و من ندارد این اتهامات
برای خراب کردن افراد هم زین پس عاقلانه تر رفتار کنید تا موجب تمسخر واقع نگردید دوست من!
ان قدر هم سخیف هست این اتهامات که حتی نمی توانم بگویم پیگیری می کنم ببینم چنین است به واقع یا خیر!
این روزها طبق آمار خود وزارت بهداشت درصد مراجعه مردم ایران به روان پزشک 60% شده...شمام اسم بنویسید بد نیست!
شارلاتان اوستا بازم تويي؟ چيه كنف شدي تا كي ميخواي به حرفهاي چرتت ادامه بدي بابا باشه بهت ميگيم دكتر خوشت اومد. دكتر دكتر
حال كردي؟
سلام این دولت برایه همه چی پول دارند ولی نه برای یارانهها . هی میگن نیروی هستهای تو نگو ما باید از حالا به بعد هسته بخوریم چون از خورشت الو فقط هستش گیرمون میاد. ما نیروی هستهای میخواهیم بزنیم تو سرمون. نه قدرت خرید داریم نه میتونیم از حالا با بعد جایی برویم چون اقایون بنزین را حسابی بالا بردند. آقای احمدینژاد حق نفت ما که گفتی سر سفره هر خانواده ایرانی میاری کو؟ همه رو دادید به عربهای سنی تو غزه بخورند تا عکستون رو همهجای فلسطین بزنند. نه نیروی اتممیت رو میخواهیم نه کمکت به غزه. یادت نره که همین ما بسیجیهایی که همه یارانهها رو ازشون بریدی ما باعث شدیم که جنابعالی هنوز رئیس جمهور باشید.
سلام امیدوارم که بالاخره مسئولین و روسای مملکتمون به عقل رسیده باشند و دست از بازی کردن با نیروی اتمی کشیده باشند. این ژاپنیها که انقدر وارد بودند بدبخت شدند حالا چه برسد به ما که کارشناسانمون یه سری روسی هستند که مثل چینیها و ژاپنیها به خدا ایمان ندارند حالا چطور میشه دلشون به حال ما بسوزه.این همه نفت داریم این همه سد داریم اما تا مردم را به پودر تبدیل نکنند ول کن نیستند. من فدای ولایت فقیه و رهبرم نه این دولتیها.
ارسال یک نظر